میانگین زمان مطالعه: 3 دقیقه
سازمان جهت بقا، نیازمند تطبیق خود با دگرگونیهای محیطی است و جهت تطبیق، باید همواره به فکر ایجاد تغییر و تحول در بخشهای مختلف باشند تا بتواند کارآمدی خود را در جهت تحقق اهداف برآورده سازد و این امر میسر نمیگردد، مگر با افزایش یادگیری. امروزه سازمانهای جهانی باید بتوانند خود را با تحولات سریع منطبق ساخته و بهموقع به محرکهای محیطی پاسخ دهند و با کسب دانش و آگاهی گسترده و به شکل پویا و زنده در حوزه بهسازی و توسعه سازمان به حیات خود ادامه دهند.
از شروط لازم در شکلگیری سازمانهای یادگیرنده این است که مدیران نیاز دارند برای حفظ بقا همواره خود را آماده پذیرش تغییرات کنند و سازمان و کارکنان خود را با دگرگونیهای مختلف هماهنگ و همراه سازند. وقتی مدیران باور داشتند که تغییرات در سازمان ضروری است، میتوانند مدیریت تغییر را در سازمان خود بر عهده گیرند. یادگیری سازمانی زمانی اتفاق میافتد که موجب تغییر عقاید و دیدگاههای موجود شود و با خلق دیدگاههای جدید از طریق ارتباط و تعامل درون سازمان، این تغییرات را به تمام سطوح سازمانی منتقل شود. این انتقال از طریق مشارکت بهتر صورت میگیرد. تغییرات سریع در دنیای امروز، محیط کاری ما را با چالشهای بیشماری درگیر کرده است. در این میان ما باید با ایجاد بستر مناسب برای یادگیری سازمانی از فرصتهای بهدستآمده برای ایجاد تغییر و تحول، بهترین استفاده را داشته باشیم.
تغییر به دگرگونی وضعیت گفته میشود که در همه زمینهها ازجمله سازمانها به وقوع میپیوندد و منظور از تحول نیز دگرگونی در محیط، ساختار، فناوری و یا کارکنان سازمان است. تغییرات را در سه گروه میتوان دستهبندی کرد. گروه اول دگرگونی در اختیارات، ارتباطات، سازوکارهای هدایت، درجه تمرکز، طراحی شغل و دیگر متغیرهای ساختاری مشابه که به تغییر ساختار معروف هستند. تغییر در فناوری تکنولوژی گروه دوم تغییرات است که به تعریف مجدد فرآیندهای انجام کار، روشها و یا تجهیزات میپردازد. تغییر در نگرش، انتظارات، ادراک و رفتار کارکنان گروه سوم تغییرات است که به تغییر در افراد شناخته میشود.
سازمانها همواره دستخوش تغییر و تحول هستند، اما هر نوع تغییری، بهبود تلقی نمیشود. البته عکس این قضیه همواره صادق است و هر بهبود سازمانی قطعاً یک تغییر و تحول بهحساب میآید. آن جنبه از تغییر که دارای بار ارزشی و تکاملی باشد بهبود تلقی میشود. در این فرآیند، نیروی انسانی نقش اصلی را به عهده دارد. چون بدون اراده آنها هیچ بهبودی حاصل نمیشود.
خلاقیت، به معنی ساخت مفاهیم ذهنی جدید و قدرت ارائه راهحلهای مختلف است، بهگونهای که معمولاً مفاهیم و راهحلهای جدید از ترکیب مفاهیم قبلی در ذهن شکل میگیرد؛ اما نوآوری واژهای دیگر و به معنای دریافت فکر خلاق و تبدیل آن به محصولی نو و خدمتی جدید است، به تعبیری دیگر نوآوری بهرهبرداری موفقیتآمیز از ایدههای نو است. شباهت زیادی خلاقیت و نوآوری باعث شده است تا در زبان عامه این دو واژه را بهاشتباه و بهجای یکدیگر به کار ببرند.
بدون شک تداوم حیات سازمانها به خلاقیت و نوآوری بستگی دارد. بدون تغییرات ناشی از خلاقیت و نوآوری، سازمانها نمیتوانند خود را با تغییرات محیطی بخصوص رقابت در بازارهای جهانی همساز کنند. سازمان خلاق شرایطی را فراهم میکند که کارکنانش در ردهبالای سلسلهمراتب نیازهای مازلو قرار گیرند. کارکنان چنین سازمانهایی از کار خود در سازمان لذت میبرند و آزادند تا موضوعات موردعلاقه خود را انتخاب و روی آن کار کنند.
خلاقیت در سازمان مهمترین ویژگی برای ایجاد تغییرات و بهبود سازمان است. برای آشنایی با برخی از روشها و موانع ایجاد خلاقیت در سازمان و همچنین شناخت تکنیکها ایجاد بهبود سازمانی، دانلود و بررسی فایل PDF کامل این مقاله میتواند مفید باشد.
شما می توانید فایل PDF کامل این مقاله را پس از ثبت نام یا ورود دریافت نمایید
[restrict]
دریافت PDF کامل این مقاله
[/restrict]