ذینفعان غیرکارمند
امروزه به رشد اتحادهای راهبردی و فعالیتهای تجاری مشترک از طریق کوچک سازی سازمانها و…، که در گذشته عنصر تفکیکناپذیر فعالیتهای داخلی هر سازمانی تلقی میشدند، توجه خاصی مبذول شده است. از طرف دیگر بسیاری از سازمانها، به جذب افراد داوطلب برای انجام خدمات مهم خود همت گماردهاند.
بنابراین سازمانهای نوین به افرادی که با آنها ارتباط کارمند – کارفرما ندارند و به نوعی خارج از قلمروشان هستند تکیه میکنند. کاربرد این مورد در مسیر پیشرفت شغلی، در زمینه ایجاد و خلق بخشهای جدید بازار برای فعالیتهای پرورش منابع انسانی و نمایش تکوینی یادگیری سازمانی بسیار فراگیر و دامنهدار است، جز در مواردی بسیار اندک و استثنایی. با این حال این توسعه در عملیاتی کردن و ادبیات پرورش منابع انسانی آنطور که باید منعکس نشده است.
افراد خارج از سازمان یا به اصلاح غیر کارکنان، افراد یا گروههایی هستند که ارتباط آنها با سازمان به صورت دورکاری یا خویشفرما است و به دلیل تواناییهای خاصی که دارند با سازمان مرتبط میشوند. روثول و کازانس معتقدند هرگونه جهتگیری راهبردی برای پرورش کارکنان، لازم است بر اهمیت محیط خارج از سازمان تاکید کند و مسئولیت جستجوی نیازهای یادگیری گروههای فعالی که خارج از سازمان هستند را بپذیرند. در واقع هدف پرورش چنین نیروهایی حفظ اتحاد و ارتباط سازمان با محیط خارجی است که پلی برای برقراری فرایند یادگیری است تا مهارت و دانش افراد در خارج از سازمان هم تقویت شود.
هرسازمانی علاوه بر نیروهای داخلی که نیروهای کارمند هستند، به توانایی نیروهایی خارج از سازمان که غیرکارمند خوانده میشوند نیاز دارد لذا به توانمندسازی گروهها و افراد خارج از سازمان همت میگمارد و به آنها کمک میکند تا شیوه برقراری تعامل بهتر با سازمان را فرا گیرند. از دیدگاه روثول و کازانس آموزش در حوزهای متفاوت با تعلیم است؛ برای آموزش افراد غیرکارمند، یعنی افرادی که جزو نیروهای رسمی سازمان نیستند اما خدماتی را در سازمان پذیرفتهاند، تلاشهایی کوتاه مدت صرف میشود تا اطمینان یابیم این افراد تواناییهای لازم برای انجام آن فعالیت خاص را دارند. تعلیم افراد غیرکارمند ناظر بر تلاشهایی است که منجر به حصول اطمینان از وجود دانش و شناخت کافی درباره ارزشها، خدمات و تولیدات سازمان در افرادی میشود که رابطهای بالقوه یا بالفعل با سازمان دارند.
اگر قلمرومان را آموزش و پرورش در نظر بگیریم؛ هرگاه مدیران دامنه فعالیتشان را تا افراد غیرکارمند توسعه دهند، ضروری است بر شناسایی گروههای هدف یا بخشهای بازار دست به طراحی روشی بزنند. یکی از روشهای توصیهشده در این ارتباط تجزیه و تحلیل ذینفعان غیرکارمند است. در تعریفی ذینفعان را شامل گروههای مختلفی میدانیم که سهم ویژهای در سازمان دارند و به دو گروه داخلی، افراد یا گروههایی که فعالیت آنها در داخل مرزهای سازمان است و ذینفعان خارجی، که در خارج از مرزهای یک سازمان فعالیت دارند ولی در عملکردهایی که در موفقیت سازمان دخیل هستند تاثیر میگذارند.
برای اطلاع و آگاهی از میزان منافع و نیز میزان قدرت یک الگوی ذینفع و اینکه ذینفعان کلیدی چه کسانی هستند، همچنین زنجیره ارزش و…، نیز سوالاتی از این دست دانلود فایل pdf توصیه میگردد.
شما می توانید فایل PDF کامل این مقاله را پس از ثبت نام یا ورود دریافت نمایید
[restrict]
دریافت PDF کامل این مقاله
[/restrict]