مدیریت منابع انسانی
ترکیب نیروی انسانی در سازمانهای مختلف مثل هر ارگان دیگری در طول زمان دستخوش تغییر و تحولات بسیاری میشوند؛ اما چطور میتوان این تحولات بعضاً مخرب را تبدیل به فرصت کرد؟
رشد مثبت یا منفی یک مجموعه درگرو توجه به منابع انسانی و مدیریت مناسب آن است. فلسفه نوین مدیریت منابع انسانی ایجاب میکند این شغل را نهفقط بهعنوان یک پست بلکه یک تخصص و مهارت که با منافع تمام واحدهای یک مجموعه مرتبط است، در نظر گرفت. پس میتوان گفت هدف اصلی مدیریت منابع انسانی کمک به عملکرد بهتر در سازمان برای نیل به اهداف سازمانی و کمک به افزایش بهرهوری است.
تعاریف زیادی از مدیریت منابع انسانی مطرحشده است اما بطور کل میتوان آن را فرایند شناسایی و تربیت نیروی انسانی کارآمد و مفید در سطح کلان سازمان تعریف کرد.
در این نوع مدیریت مانند دیگر مدیریتها جهت کنترل و پیشبرد افراد در راستای اهداف مجموعه، مدیران باید مجهز به انواع مهارتها بخصوص در زمینۀ علوم انسانی باشند. در ادامه به شرح مختصری از بعضی وظایف و ابزارهای این مدیریت خواهیم پرداخت.
مدیران منابع انسانی در سازمانهای کوچک و بزرگ و در شرایط مختلفی کار میکنند به همین خاطر وظایف گوناگونی بر عهده دارند. تطبیق شرایط استخدام با چهارچوبهای سازمان و تحلیل چگونگی مشاغل، شناسایی، گزینش و چینش نفرات مناسب و طراحی برنامههای مرتبط با نفرات جدید، طراحی سیستمهای محاسبه حقوق و یا بررسی شکایات و نظارت ازجمله این وظایف هستند. جهت سوددهی بخش انسانی نظارت بر اموری مانند بررسی راندمان کار و کاهش مرخصیها و همچنین تعریف و اجرای سیستمهای تشویقی هم به شرح وظایف این مدیریت اضافه میشود.
تغییرات اقتصادی چند سال اخیر باعث تغییر در وسعت عملکرد مدیریت شده است. همچنین وجود فنآوریهای جدید، ورود سندیکاهای کارگری و آشنایی بیشتر کارگران با حقوق قانونی خود باعث شده تا کارکنان، نیازهای جدیدی مانند محیط کار مناسب، ایمنی کار و کارگروهی و همچنین وجود آرمانهای عالی داشته باشند. با توجه به اینکه منابع انسانی وابسته به سیاستهای کلان سازمان است، وجود یک مدیریت مناسب که با قضاوتهای کارشناسان از ردهبالا به پایین و یا بالعکس آشناست میتواند در سوددهی شرکت نقش اساسی را داشته باشد.
بقای سازمان درگرو نیروی انسانی کارآمد است جهت تأمین این نیرو، مطالعه مشاغل و تهیه فهرستی از نیازها و تخصصهای موجود با استفاده از فرمهای پرشده فعلی در سیستمهای اطلاعاتی سازمان ضروری است. برای این کار طراحی یک سیستم اطلاعاتی جدید و درعینحال شناخت کامل از سیستم موجود و تعیین استراتژیهای سازمان نیاز اصلی است.
هماهنگی رفتاری کارکنان یک امر حیاتی است. آموزش رفتار درست به کارگر، انطباقش با محیط و انطباق محیط با خواسته و نیاز کارگر به معنای اجتماعی کردن نیروی انسانی است. همچنین، آشنا کردن نیرو با اصول شرکت، شرح وظایف و ساعات کاری و نحوه پرداخت حقوق نقش مهمی در آمادهسازی او بازی میکنند.
هر سازمانی آداب و اصول خود را دارد که مجموع آنها را با نام فرهنگسازمانی میشناسند. آداب نامکتوب و موجود بین کارمندان، فرهنگ لغت متداول بین افراد، آداب معاشرت و عرف و سنت مرسوم شکلدهنده فرهنگ هر سازمانی هستند. علاوه بر این مفاهیمی چون ارزش (شناخت خوب از بد) و رفتار صحیح (خواسته سازمان از فرد) نیز از دیگر اجزا فرهنگ محسوب میشوند. اگر افراد وفادار میخواهید پس نفرات بیقیدوشرط، خواسته شمارا باید بپذیرند؛ ولی اگر خلاقیت مهم است پذیرفتن اصول کلی کافی است. در شرکتهای بزرگ واحد آموزش، تربیت نیروها را بر عهده دارد که تعیین نیاز آموزشی، تهیه کتاب و وسایل سمعی بصری و دیگر ابزارها، انتخاب سخنرانان و مدرسان، هماهنگی فعالیت آموزشی و ارزیابی دورهها از وظایف مهم این واحد است.
علم مدیریت منابع انسانی میتواند یک سازمان را به اوج یا به زیر بکشاند. راهکارهایی مانند وجود سیستم شایستهسالاری و توسعه شغلی و وجود تصمیمگیریهای عقلانی، درحرکت رو به رشد سازمان بسیار مؤثر خواهند بود. همچنین توانمندسازی منابع انسانی بر اساس تحول سازی مدیریت و غنیسازی شغلی و توان بخشیدن به افراد، بالندگی مجموعه را تضمین میکند. با مطالعه فایل PDF کامل این مقاله به توضیحان بیشتری در رابطه با این موضوعات دسترسی پیدا خواهید کرد.
شما می توانید فایل PDF این مقاله را پس از ثبت نام یا ورود دریافت نمایید
[restrict]
دریافت PDF این مقاله
[/restrict]