نوآوری به معنی خلاقیت عینیت یافته است؛ به عبارت دیگر نوآوری فرایند کسب اندیشهای خلاق و تبدیل آن به محصول و خدمت یا یک روش عملیاتی است.
اما از لحاظ لغوی، نوآوری از واژه لاتین innovate به معنای ساختن یک چیز جدید گرفته شده است. شباهتهای زیاد میان نوآوری و خلاقیت باعث شده است تا اغلب در زبان عامه و به اشتباه این دو واژه را به جای هم به کار میبرند، در حالی که این دو مقوله دارای تفاوتهای اساسی هستند. اگر خلاقیت را ایجاد فکرهای جدید تعریف کنیم، نوآوری را میتوان ایجاد و عملی ساختن فکرهای جدید تعریف نمود.
در تعاریف دیگری که برای نوآوری بیان شده است، کارتر و همکارانش نوآوری را فرایند تبدیل فرصتها به ایدههای جدید و کاربردی کردن آنها به طور گسترده تعریف میکنند. تعریف دیگر پالمر، نوآوری را فرایند تبدیل فکرها و ایدهها به عمل و نتایج سودمند تعریف کرده است.
• اخذ ایده
• تکامل و پردازش ایده
• آزمایشهای اولیه و امکانسنجی
• اجرا و اصلاح آینده
۲.در محصول
۳.در روشها و فرایند تولید
۴. در تشکیلات سازمانی و ادارات
۵. در بازار
۱. در محصول: محصول اعم از کالای فیزیکی یا خدمت، چیزی است که مشتری حاضر است در قبال دریافت آن، پول پرداخت کند؛ بنابراین محصول پتانسیل بر طرف کردن نیاز مشتریان را دارد. نوآوری در محصول یا خدمت، به مواردی اشاره دارد که به ارائه محصول یا خدمت جدید منجر میگردد.
۲. در فرایند (روش یا تشکیلات اداری و یا فرایند تولید): بهبود فرایند تولید یک محصول یا ارائه یک خدمت نیز میتواند هدف نوآوری باشد.
۳. در بازار (شناسایی بازارهای جدید): نوآوری در بازار، شکل خاصی از نوآوری است. افرادی که دارای شم قوی از تجارت و دارای دیدگاههای اقتصادی درخوری هستند، آماده ارائه طرحهای نوآورانه در این زمینه هستند.
۱. عدم تشویق
۲. عدم قبول ریسک
۳. عدم دسترسی به منابع
۴. نداشتن وقت برای تفکر
۵. عدم پاسخ سریع به ایدهها
۶. عدم اطمینان از سرقت ایده
۷. عدم دسترسی به اطلاعات شفاف
۸. افق دید کوتاه
اما نوآوری را میتوان به پنج سطح تقسیم کرد که هر کدام سهم مشخصی را از این فرایند دارند:
۱. راهحلهای معمولی و بدیهی (۳۲%): این سطح از نوآوری باعث به وجود آمدن بهبودهای کوچک میشود و یک ویژگی خاص اصلاح یا تقویت میشود.
۲. نوآوریهای کوچک در یک موضوع (۴۵%): لازمه این سطح از نوآوری داشتن اطلاعات لازم درباره فناوری است. در این سطح از نوآوری، به وجود آمدن بهبودهای کوچک هم زمان با کاهش مشکلات و نقصهای ذاتی در سیستم وجود خواهد داشت. با این کار تغییرات آرامی در سیستم به وجود میآید.
۳. نوآوریهای بزرگ در یک فنّاوری (۱۸%): این سطح از نوآوری باعث بهبود چشمگیر در سیستم میشود و تناقضات موجود با معرفی چند محصول جدید رفع میشود. در این سطح ایدهها از جایی خارج از قواعد و قوانین پذیرفته شده به سیستم وارد میشوند.
۴. نوآوری خارج از محدوده فنّاوری (۴%): این سطح از نوآوری با اختراعاتی خارج از حوزه فناوری موجود و ارائه راه حلهایی خارج از الگوی معمول در فناوری است. برای مثال میتوان تمیز کردن سطوح از طریق حفره سازی با امواج فراصوت را بیان کرد.
۵. اکتشاف (۱%): این سطح از نوآوری خارج از زمان و محدوده دانش است و پدیدهای جدید را معرفی میکند و مانند لیزر و ترانزیستورها
نوآوری از کانالهای مختلفی باید وارد شود، یکی از اصلیترین کانالهایی که نوآوری از طریق آن وارد سازمان میشود واحد توسعه (R&D) است. این واحد دارای سه وظیفه اصلی در سازمان است:
مغازه داران به فروش کدام محصولات تمایل بیشتری نشان میدهند؟
رقبا: چه محصولاتی را تولید کردهاند؟ کدام یک از محصولات تولیدشده توسط رقبا، با موفقیت تجاری همراه بوده است؟ کدام یک از محصولات تولید شده توسط رقبا دارای طرح جدید و قابل مانوری است؟
بازار: مناطق و بازارهای مختلف مستعد خرید کدام دسته از محصولات هستند؟
روند سلیقههای مشتریان: طرحهای جدید و مد بر تولید کدام کالاها تأکید دارد؟ چه رنگها و چه طرحهایی بیشتر مورد پسند بازار هدف است؟
تولید محصولات کامل، خلاقانه و منحصر به فرد: تولید محصولاتی که تنها تولید کننده آن خود ما هستیم و محصول در انحصار تولید ما قرار دارد.
تولید محصولات پرفروش: شناسایی و تولید محصولاتی که سایر رقبا تولید میکنند و از فروش خوبی برخوردار است. البته برای تولید محصولات با این روش لازم است کمی محصولات تغییر یابند.
ارتقای فنی محصول: بهبود محصول از بعد کارایی، سهولت استفاده، اندازه و هر گونه تغییر فنی که به افزایش فروش محصول منجر گردد.
ارتقای کیفی محصول: بهبود محصول از بعد کیفیت و هر گونه تغییر کیفی که میتواند به افزایش فروش منجر گردد.
ارتقای جنبههای زیباییشناختی محصول: بهبود محصول از نظر تغییر رنگ، طرح، جلوه و هرگونه تغییری که به زیباتر شدن محصول کمک نماید.
ارتقای محصول از نظر به روزرسانی: تغییر محصول به حالتی که مطابق بر سلیقههای عمومی و مدهای جامعه باشد.
تا به اینجا ارکان مهم نوآوری را مرور کردیم که در همپوشانی یکدیگر نقش اساسی داشتند اما در حوزه مدیریت کسب و کار و ارتباط آن با خلاقیت مبحثی مهم پیش رو است. مدیریت و ارتباط آن با حوزههای مختلف همیشه بحث برانگیز بوده اما در قالب کارآفرینی همچون چتری است که همه عوامل را زیر خود میگیرد تا بهترین شکل ممکن از پتانسیلهای موجود بهره برد و بتوان کمترین آسیب را متقبل شد.
[restrict]
دریافت PDF این مقاله
[/restrict]