مدیریت کسبوکارهای کوچک
یک سازمان کوچک مثل سازمان تجاری بزرگ عمل نمیکند و به همین دلیل تفاوت زیادی بین مدیریت سازمانهای کوچک و سازمانهای تجاری بزرگ ازنظر ساختاری، رویه سیاستگذاری و استفاده از منابع وجود دارد. شرکتها و سازمانهای کوچک میتوانند در رشد اقتصادی و نوآوری نقش ارزندهای ایفا نمایند و به همین دلیل پژوهش و تحقیق در خصوص این سازمانها ارزشمند خواهد بود.
نوآوری، یک نظام مدیریتی است که بر رسالت سازمان تأکید دارد، به دنبال فرصتهای استثنایی است و تعیین میکند که آیا مسیر استراتژیک سازمان درست است یا خیر، معیارهای موفقیت را معلوم میکند و به دنبال کشف فرصتهای جدید است. نوآوری یکی از عوامل ایجاد رقابت در سطح جهانی است که به رشد سازمان و موفقیت آینده آن منجر خواهد شد. نوآوری در سازمانها همانند موتوری است که به آنها اجازه میدهد در اقتصاد جهانی از کارایی مستمری برخوردار شوند و رشد روزافزونی را تجربه کنند.
بدون شک همه سازمانها برای بقا نیازمند اندیشههای نو و نظرات تازه هستند. برای آنکه بتوان به حیات خود در دنیای پویا و متغییر امروز ادامه داد بایدنوآوری و خلاقیت را اصل اول در کسبوکار قرار داد و ضمن شناخت تغییر و تحولات محیط برای رویارویی با آنها پاسخهای تازه تدارک دید و ضمن تأثیرپذیری از تغییرات، بر آنها تأثیرگذار بود. سرمایهگذاری در نوآوری و هر پروژهای که به تولید یک محصول یا خدمت جدید منجر شود، مزیتهای زیادی را دربر خواهد داشت که اولین آنها وارد شدن به بازارهای جدید است. یک سازمان میتواند تصمیم به بازمهندسی محصولاتش گرفته و به همین ترتیب تقاضای جدید در بازار ایجاد کند. از مهمترین و درعینحال گستردهترین بسترهای نوآوری و خلاقیت، شرکتها و کسبوکارهای کوچکی هستند که با ایدههایی نو وارد بازار رقابت میشوند.
کسبوکارهای کوچک از اجزای لاینفک اقتصاد هر کشوری محسوب میشوند، ضمن اینکه منشأ نوآوریهای عمده در عرصه صنعت و تجارت محسوب میشوند. ازاینرو صاحبنظران، سازمانها و واحدهای اقتصادی کوچک را نیروی محرکه نوآوری در اقتصاد میدانند. با اینحال در مورد تعریف این سازمانها، تفاوت آرای زیادی وجود دارد.
معیارهای متعددی برای متمایز ساختن سازمانهای کوچک از سازمانهای بزرگ به کار میروند ازجمله تعداد کارکنان، میزان فروش سالیانه، مبلغ سهام مالک و جمع داراییهای سازمان. مثلاً با استفاده از معیار تعداد کارکنان گفته میشود که سازمانها و واحدهای اقتصادی کوچک، سازمانهایی مستقل هستند که کمتر از صد نفر نیروی انسانی دارند. درحالیکه اگر بر مبنای سهام مالکیت تعریف گردد، گفته میشود سازمان کوچک، سازمانی است که بخش عمدهای از سهام آن متعلق به مالک/ مدیر آن است.
مدیریت مطلوب در سازمانها و واحدهای اقتصادی کوچک، تأثیرات مستقیمی بر سلامت اقتصادی هرکشوری خواهد داشت. موفقیت در این بخش به تلفیق صحیح سرمایهها، استعدادها، تلاشها و بهرهگیری مطلوب از فرصتهای ایجادشده و رخدادهای پیشبینینشده بستگی دارد.
اگر بخواهیم چهار طبقه از شرکتهای کوچک را معرفی کنیم، میتوان به عرضهکنندگان خاص، تحت تسلط عرضهکنندگان، شرکتهای خاص یا سوپراستارها و شرکتهای مبتنی بر تکنولوژیهای جدید، که بیشترین سهم را در نوآوری دارند، اشاره کرد.
شرکتهای نوآور
NTBF ها (شرکتهای مبتنی بر تکنولوژی جدید) بهاینعلت که نوعاً توسط افراد شایسته تشکیل میشوند، استقرار آنها نیازمند سرمایهی زیادی است. از سوی دیگر این شرکتها بهواسطه ویژگیهای تکنیکی و ریسک بیشتر شناخته میشوند و ازاینجهت با دیگر شرکتهای کوچک متفاوت هستند.
بیشتر NTBF ها از یک سازمان رشد دهنده یا مادر که معمولاً دانشگاهها یا شرکتهای بسیار توسعهیافته هستند، منشأ میگیرند. NTBF ها گرایش دارند که به شکل خوشهای در اطراف شرکت مادر، شبکههای منطقی و معتبر از شرکت را شکل دهند و اغلب به دلیل کسب حمایتهای مالی و تکنیکی گسترده، نسبت به مختل نمودن ارتباط خود با شرکت مادر تمایلی ندارند. بهگونهای شگفتانگیز نرخ افت NTBF ها در مقایسه با دیگر انواع شرکتهای کوچک پایینتر است. این میزان برای NTBF ها حدود ۲۰ الی ۳۰ درصد در ده سال و برای شرکتهای دیگر حدود ۸۰ درصد است.
این مقاله حاصل پژوهشهای خانم آزاده آرونی است و در آن ویژگیها و مدیریت کسبوکارهای تکنولوژی محور بحث میشوند و با تحلیل سازوکارها و عواملی که بر تصمیمگیری برای ایجاد یک شرکت مبتنی بر تکنولوژی جدید مؤثر هستند، اطلاعات جذابی برای خوانندگان و محققین دیگر دارد. با دانلود فایل PDF کامل مربوط میتوان به این اطلاعات دسترسی پیدا کرد.