دانش ضمنی و نوآوری
امروزه دانش، خلاقیت و نوآوری جزء مهمترین مزیتهای رقابتی هر برند در حوزههای مختلف فعالیتهای اقتصادی به شمار میرود؛ ازاینرو یک مدیر موفق بهشدت نیازمند نیروی انسانی خلاق و دانش گراست؛ چراکه بدون بکارگیری دانش و خلاقیت، هر برند یا شرکتی از رقیبان خود عقب میماند؛ به همین دلیل امروزه مدیریت دانش، خلاقیت و نوآوری یک نیاز استراتژیک و ضروری
جهت ورود به عرصهی رقابت تلقی میشود. از طرفی یکی از مهمترین ابزارهای مؤثر در تولید فکر و اندیشههای نو استفاده از دانش ضمنی است.
دانش ضمنی و یا تلویحی، درست نقطهی مقابل دانش تصریحی است. بدین معنا که بهراحتی قابلبیان نبوده و طبعاً بهراحتی قابلانتقال از یک فرد به دیگری نیست؛ چراکه نمیتوان آن را فرموله و کدگذاری کرد و صرفاً از طریق تجربههای شخصی، کسب مهارتها و دیدگاههای کاری و… به دست میآید و یا بهعبارتدیگر فقط با استعمال آشکار میشود. در تعریفی دیگر از دانش ضمنی میتوان گفت دانش ضمنی مجموعهای از الگوهای ذهنی بوده و ازآنجاکه جزء جداییناپذیر تفکر ماست، خود را در گفتار و عمل ما منعکس میکند. بهعنوانمثال هیچیک از ما نمیتوانیم با استفاده از خواندن، بهطور دقیق کیفیت دوچرخهسواری را آموزش ببینیم و تا خودمان شخصاً دوچرخهسواری را تجربه نکنیم آن را یاد نمیگیریم.
بدیهی است که مدیران تمامی شرکتها و صاحبان مشاغل، تمایل دارند تا بازدهی و سودآوری مجموعهی تحت هدایت خود را افزایش دهند و به همین جهت اقدام به بازنگری و اصلاح ساختارهای خود بهمنظور کاهش هزینهها و افزایش کیفیت محصولات / خدمات خود میکنند.
پس از اصلاح و بازنگری ساختارها، گام بعدی بهرهگیری از خلاقیت و نوآوری و اندیشههای جدید و ناب مدیران و کارمندان شرکتها جهت افزایش بهرهوری و راندمان است. امروزه تولید فکر و اندیشهی نو نیاز روزانهی شرکتهاست و هر مجموعهای نیاز دارد تا مدیران و کارمندان آن بهطور مداوم به دنبال افکار و اندیشههای جدید و درعینحال عملی باشند تا آن مجموعه بتواند توان رقابتی خود را بهطور روزافزون افزایش داده و همواره سهم بیشتری از بازار را از آن خود کند.
حال سؤال اصلی این است که شرکتها تا چه میزان شرایط و بسترهای مناسب جهت شکلگیری ایدهها و اندیشههای جدید را در درون خود ایجاد کردهاند؟ و آیا مدیران شرکتها با اهرمهای مناسب جهت بهینهسازی و شکوفایی نوآوری و خلاقیت آشنایی دارند؟
نقش دانش ضمنی بهعنوان یک اهرم و تسریعکننده شکلگیری ایدههای خلاقانه و نوآورانه در سازمان را میتوان در سه بعد: تکامل دانش ضمنی، حیاتی سازی آن و انتقال آن بررسی کرد و سپس با سه محور: انواع نوآوری، نوع صنعت و ساختار سازمانی یک سازمان خلاق در مدیریت نوآوری، مدلی یکپارچه از ارتباط و تأثیر دانش ضمنی بر مدیریت نوآوری ارائه کرد. درواقع مهمترین چالش موجود درزمینۀ مدیریت دانش، تبدیل هر چه بیشتر و بهتر دانش ضمنی به دانش تصریحی است؛ بهگونهای که بتوان بهآسانی آن را به دیگری منتقل کرد.
اکنون سؤالی که ایجاد میشود این است که آیا میتوان با تبدیل دانش ضمنی به دانش تصریحی، آن را به سایر افراد منتقل کرد و اگر این امر امکانپذیر است، چگونه؟ برای پاسخ به این سؤال و همچنین آشنایی با مدل ارتباطی دانش ضمنی و مدیریت نوآورانه، دانلود و مطالعه فایل PDF کامل این مقاله که حاصل پژوهشهای خانم منصوره حورعلی است و در کنفرانس ملی کارآفرینی، خلاقیت و سازمانهای آینده منتشرشده است، مفید خواهد بود.
شما می توانید فایل PDF کامل این مقاله را پس از ثبت نام یا ورود دریافت نمایید
[restrict]
دریافت PDF کامل این مقاله
[/restrict]