میانگین زمان مطالعه: 3 دقیقه
جایگاه رهبری در سازمان را شاید بتوان مهمتری و حساسترین جایگاه به حساب آورد. منظور از رهبری، توانایی اعمال نفوذ در افراد به منظور رسیدن به اهداف مشخص است. منبع این قدرت جنبه رسمی دارد ماننده تکیه به جایگاه مدیریت. ولی با این حال نمی توان تضمین کرد که مدیر میتواند سازمان را به شکل اثر بخش هدایت کند. این بدان معنی است که جایگاه مدیر و رهبر در سازمان متفاوت است و این دو نمیتوانند در جایگاه یکدیگر قرار گیرند.
در ارتباط با موضوع رهبری تئوری های مختلفی بیان شده است. تئوری های شخصیتی که به ویژگیهای شخصیتی فرد توجه کردهاند، تئوریهای رفتاری که به رفتارهای خاص مدیران موفق میپردازند و تئوریهای اقتضایی که به سه دسته تئوری فیدلر، تئوری مسیر و رهبری مشارکتی تقسیم میشوند و در آنها به موقعیت و اثرات آن توجه شده است.
فیدلر جامعترین و گستردهترین تئوری اقتضایی را در مورد رهبری ارائه کرده است. تئوری او بیانگر این است که میزان موفقیت یک گروه به شیوه رهبری آن گروه بستگی دارد و اینکه تا چه میزان با شرایط و موقعیتی که فرد در آن قرار دارد متناسب است.
فیدلر معتقد بود سبک یا شیوه رهبری عامل اصلی در موقعیت است. او بر این اعتقاد بود که سبک رهبری افراد ثابت است، از این رو باید رهبران مناسب را برای موقعیتهای مناسب انتخاب کرد. درگام بعد، باید وضع یا موقعیت در چارچوب متغییرهای اقتضایی مورد بررسی قرار گیرند. فیدلر نتیجه گرفت که رهبرانی که به تولید توجه میکنند در مقایسه با رهبرانی که به روابط انسانی توجه دارند عملکرد بهتری دارند. با این وجود تحقیقات بعدی این نتیجهگیری را تأیید نکرد.
یکی از جامعترین تئوریها است که توسط رابرت هوس ارائه شد. این تئوری بر این اساس است که رهبر در دستیابی افراد به اهداف، آنها را یاری میکند. علاوه بر این پیروان خود را نیز هدایت میکند تا مطمئن شود اهداف آنها با اهداف سازمان سازگار است.
در این تئوری عملکرد رهبر و اینکه کارکنان را راضی نگهدارد و نیز هدایت کارکنان و اختصاص پاداشهای درخور عملکردشان از عوامل ایجاد انگیزه در کارکنان محسوب میشود. بر اساس این تئوری چهار نوع رهبری معرفی میشود: ارشادی حمایتی، مشورتی و رهبری که در صدد موفقیت و کار کارکنان به بهترین شکل ممکن است.
این الگو توسط ویکتورم و فیلیپ یتان ارائه شد و در آن رفتار رهبر و میزان مشارکت اعضا در تصمیمگیری مورد توجه قرار میگیرد.
در رابطه با رفتار رهبری و میزان مشارکت اعضا، مطابق تئوری الگوی رفتاری مشارکتی جنسیت مدیران نیز تأثیر گذار است. تحقیقات نشان دادهاند که سبک مدیریت زنان با مردان متفاوت است. با این حال میزان تشابه شیوه مدیریت زن و مرد بیشتر از اختلاف آن است. زنان مشارکت اعضا را تشویق مینمایند و ترجیح میدهند از شیوههایی ماننده تخصص و برقراری تماس با یکدیگر استفاده کنند. اما مردان شیوه دستور دهی و کنترل را اعمال میکنند و به قدرت خود تکیه دارند.
در تئوری هایی که بیان شد رهبر پیروان خود را در مسیری هدایت میکند که اهداف سازمان مشخص کرده است. اما در تئوری دیگر با نام “رهبری فرهمند” رهبر به پیروان الهام میکند تا منافع شخصی را فدای منافع سازمان کنند. این رهبران علاوه بر اعتماد به نفس و دیدگاه بلند، اعتماد راسخ به آن دیدگاه دارند. آنها با رفتار خارقالعاده عاملان تغییر محسوب میشوند.
پیروان رهبران فرهمند، به خود اعتماد دارند و تجارب ارزشمند بسیاری را کسب کردهاند. این افراد اعتراف کردهاند که همواره مورد حمایت رهبر خود هستند، ساعتهای زیادی را کار میکنند و احساس رضایت بیشتری را از کار خود دارند.
در مجموع تحقیقات انجام گرفته نشان دادهاند که سبکهای رهبری یا بعد تولید محور دارند و یا بعد کارمند محور. ویژگیهای شخصیتی رهبر به تنهایی نمیتواند موفقیت رهبر را پیشبینی نماید. در شبکه رهبری بلیک و جین موتو که در اصل شبکه مدیریتی نامیده میشود دو بعد زیربنایی قرار دارد: توجه به نتایج و توجه به فرد و هر یک از این دو بعد دارای گرایش مستقلی هستند.در شبکه مدیریتی که آن دو ارائه کردهاند، ۷ سبک رهبری وجود دارد. در این بین سبکی که در آن امتیاز ۹/۹ را کسب کند بهترین عمل کرد را خواهد داشت.
در انتها یاد آور میشویم که با دریافت و مطالعه پاورپوینت مربوط به این فصل، آشنایی کامل تری را در رابطه با مطالب مطرح شده و نظریهها و تئوریهای مربوط به رهبری سازمان دریافت خواهید کرد.
[restrict]
دریافت PDF این مقاله
[/restrict]