مدیریت استراتژیک
اینکه ازنظر دین اسلام یک ساعت اندیشیدن از هفتادسال عبادت بالاتر است مبین اهمیت بسیار زیاد تفکر است که تمیز دهنده انسانها از سایر مخلوقات است. بر اساس معنی لغوی در فرهنگ معین و دیگر فرهنگنامهها، تفکر به معنی “اندیشیدن” است. انسانها بهطور فطری توانایی تفکر را دارند و این به انسانها آموزش داده نشده است. در ادامه به بررسی ارتباط دو مفهوم برنامهریزی استراتژیک و تفکر استراتژیک خواهیم پرداخت و از همین رو در ابتدا لازم است تعریفی از برنامهریزی ارائه دهیم.
یکی از بخشهای بسیار مهم مدیریت، برنامهریزی است که بهطور خیلی نزدیک با کنترل و سازماندهی مرتبط است. برنامهریزی معمولاً از یک فرآیند سه سطحی تبعیت میکند:
۱- تجزیهوتحلیل موقعیت.
۲- تعیین شرایط مطلوب آینده.
۳- پیادهسازی و اجرا برنامه.
همچنین در برخی تعاریف دیگر، تعیین اهداف را گام اول معرفی کردهاند و قبل از اجرای برنامهها، سه مرحلۀ تعیین گزینهها، ارزیابی و درنهایت انتخاب بهترین آنها را هم قرار دادهاند. اما در مجموع برنامهریزی اولین و مهمترین اقدام مدیریتی است و اگر موردحمایت سایر اقدامات قرار نگیرد مؤثر واقع نخواهد نشد. برنامهریزی یک فرآیند تعیین هدف، تجزیهوتحلیل موقعیت، توسعه مفاهیم برای رسیدگی به موقعیت و نهایتاً دستیابی به اهداف و به کار بردن آنهاست. درواقع با برنامهریزی است که ما از یک وضعیت موجود به وضعیت مطلوبی در آینده خواهیم رسید. موضوعی که در متون مدیریتی به آن با عنوان استراتژی ذکر میشود که در ادامه به تشریح آن خواهیم پرداخت.
در زبان فارسی به واژه استراتژی “راهبرد” میگویند. ریشه واژه استراتژی واژه یونانی اتراتژیا به معنی فرماندهی و رهبری است که حداقل به ۳۴۰ سال قبل از میلاد مسیح بازمیگردد. در آن دوران ژنرال چینی در کتاب خود تحت عنوان”هنر جنگ” اصول پیروزی درنبرد را توضیح میدهد و بهروشنی بسیاری از مفاهیم رویکرد استراتژی را بیان میکند.
ازنظر مینتزبرگ و همکارانش استراتژی به معنای برنامه است. این گفته نشان میدهد که دو مفهوم استراتژی و برنامهریزی کاملاً وابسته به یکدیگر هستند. از همینرو میتوان استراتژی را تعیین مقاصد و اهداف بلندمدت و پایهای یک سازمان و پذیرش طریقه عمل و تخصیص منابع ضروری به آن اهداف تعریف کرد.
برنامهریزی استراتژیک را میتوان با هشت عنصر شناخت که مبنای آن را تشکیل میدهند و در صورت اقدام به برنامهریزی استراتژیک باید به این هشت عنصر توجه کافی داشت. این ۸ عنصر عبارتند از:
اما موضوع مهم برای طراحی یک برنامه استراتژیک، داشتن تفکر استراتژیک است، تفکری که سوقدهنده ما به سمت تدوین برنامهریزی استراتژیک باشد.
تفکر استراتژیک شهودی است و به فرضیه خام و سنتزها میپردازد، به دنبال شناسایی پارادایمهای جدید است، دارای تفکر باز و خارج از محدودیتهای موجود است و در نهایت تفکر استراتژیک مبتنی بر یک روش مدیریتی حمایتی است؛ اما برنامهریزی استراتژیک منطقی و تحلیلی بوده، رسمی و مبتنی بر گامهای تعریفشده است، به دنبال سازماندهی مطالب موجود است، بر مبنای گذشته و یا اقتباس از دیگران نتیجهگیری میکند، تمایل به محاسبه و تحلیل ریاضی داشته و در نهایت نتیجه برنامهریزی مفصل است.
تحقیقات نشان دادهاند مدیرانی که از تفکر استراتژیک برخورداند، دارای ویژگیهای مشخص ازجمله موارد زیر هستند:
۱- میدانند که میخواهند سازمانشان چگونه شود.
۲- قادرند منابعشان را تغییر دهند تا بتوانند در بازارهای آینده رقابت کنند.
۳- ریسک درآمدها و هزینههای گزینههای جایگزین برای استراتژی پیش رویشان را ارزیابی و بررسی میکنند.
۴- منطقی و نظاممند در مورد گامهای برنامهریزی و مدلی که میخواهند استفاده کنند، فکر میکنند.
لذا چنین مدیرانی قادرند به نحو مطلوبی سازمان خود را هدایت و کنترل کنند و به اهداف برنامهریزیشده خود برسانند. لازم به ذکر است مدیرانی که به دنبال تفکر استراتژیک هستند باید مهارتهای لازم برای تفکر استراتژیک را فراگیرند.
برای آشنایی با این مهارتها و همچنین توضیحات بیشتر در رابطه با موضوعات مطرح شده، دانلود و بررسی فایل PDF کامل این مقاله مفید خواهد بود.
شما می توانید فایل PDF کامل این مقاله را پس از ثبت نام یا ورود دریافت نمایید
[restrict]
دریافت PDF کامل این مقاله
[/restrict]