مدیریت تغییر در سازمان
یکی از مهمترین مزیتهای رقابتی که هماکنون به عامل کلیدی در رقابت اقتصادی تبدیلشده است، تعالی سازمانی است. افزایش روزافزون انتظارات مشتریان و از سوی دیگر تشدید رقابت میان عرضهکنندگان کالاها و خدمات باعث شده است تا اعمال تغییرات در محصولات و خدمات به یک نیاز ضروری برای سازمانها تبدیل شود. سازمانها هرکدام در تلاشاند تا با ارائه ویژگیهایی برتر در محصولات و خدمات خود، نسبت به رقبا پیشی گیرند و به جایگاههای برتر دستیابند.
سازمانهای مختلف برای رشد خود و درنتیجه برتری در بازارهای رقابتی ابزارهای مختلفی را بکار میگیرند که ازجمله آنها EFQM است. در ادامه ۹ جزء اصلی این ابزار را معرفی میکنیم و تعریفی از سازمانهای متعالی ارائه خواهیم کرد.
ـ رهبری: مأموریت و چشمانداز سازمان خود را تدوین کرده و زمینه دستیابی به آن را توسعه داده و تسهیل مینمایند.
ـ خطمشی و استراتژی: سازمان متعالی مأموریت و چشماندازشان را از طریق تدوین یک استراتژی مناسب که متمرکز بر منافع ذینفعشان هست، پیاده میسازند.
ـ نیروی کار: توان بالقوه کارکنان خود را در تمامی سطوح فردی، تیمی و سازمانی مدیریت کرده و در راه کسب منافع، توسعه میدهند.
ـ شرکا و منابع: روابط با شرکای بیرونی و منابع داخلی را بهمنظور حمایت و پشتیبانی از خطمشی و استراتژی عملیات مؤثر فرآیندهایش، برنامهریزی و مدیریت میکنند.
ـ فرآیندها: سازمانهای متعالی فرآیندهایشان را در جهت حمایت و پشتیبانی از خطمشی و استراتژی سازمان و اجرای کامل آن طراحی، مدیریت و بهبود میبخشند.
ـ نتایج مشتریان: بهطور فراگیر نتایج مهم مرتبط با مشتریان خود را اندازهگیری کرده و به آنها دست مییابند.
ـ نتایج کارکنان: بهطور فراگیر نتایج مهم مرتبط با کارکنان خود را اندازهگیری کرده و به آنها دست مییابند.
ـ نتایج جامعه: بهطور فراگیر نتایج مهم مرتبط با جامعه خود را اندازهگیری کرده و به آنها دست مییابند.
ـ نتایج کلیدی عملکرد: بهطور فراگیر نتایج مرتبط با عناصر اصلی خطمشی و استراتژی خود را اندازهگیری کرده و به آنها دست مییابد.
منظور از تعالی؛ فراتر رفتن از چارچوب الزامات قانونی است که سازمان در آنها فعالیت میکند. سازمانهای متعالی بهعنوان سازمانهای مسئول با ایجاد شفافیت و پاسخگویی مناسب به ذینفعانشان در قبال عملکرد خود، رویکردهایی اخلاقی اتخاذ میکنند. از الزامات ایجاد یک سازمان متعالی، اعمال تغییراتی در جهت بهبود عملکرد و بهرهوری سازمانی است. منظور از این تحول، مجموعه فعالیتهایی است در جهت افزایش اثربخشی و سلامت سازمان از طریق برنامهریزیهای مشخص که زیر نظر مدیریت عالی سازمان اعمال میشود.
تحول سازمانی کارکرد کل مجموعه یک سازمان را مورد بحث قرار میدهد، از قوانین کلی تا تک تک افرادی که در سازمان مشغول فعالیت هستند. از همین رو میتوان تحول سازمانی را مجموعه تغییرات برنامهریزی شده دانست که منجر به ترغیب افراد، گروهها و سازمانها به کارکردبهتر دانست.
تغییر در سازمان فرایند تحول و دگرگونی رفتارها، ساختارها و خط مشیها به منظور بکار بستن یک ابداع یا نوآوری در سازمان است. این فرایند با تغییر وظایف و افزایش قدرت گروههای مختلف در سازمان همراه است و مدیریت تغییر به معنی قدرت دادن به سازمان و افراد برای پذیرش مسئولیتهای جدید و تحقق اهداف آینده سازمان است و از همین رو فرایند تغییر مستلزم بررسی و درک عمیق نسبت به اهداف و شرایط موجود است.
مراحل انجام تغییر در سازمان را میتوان در قالب شش گام به شرح زیر تعریف کرد:
اول: تشخیص اینکه مشکل چیست؟ یعنی پرداختن به تعریفی روشن، شفاف و مشخص و محدود از صورتمسئله و اینکه آیا میتوان این مشکل را حل کرد؟ و اگر میشود چگونه؟
دوم: شناخت مخالفان است یعنی پاسخ به این سؤال که وضع موجود به سود چه کسانی است؟ چنانچه تغییر ضروری باشد چه چیزی باید تغییر کند و چه کسی مخالفت خواهد کرد؟ و دلیل این مخالف چیست؟
سوم: انتقال؛ یعنی ارائه برنامههای آموزشی، تغییر نگرش، یا استفاده از شیوههای نوین و جدید.
چهارم: ارزیابی؛ تعیین علمی، تجربی میزان توفیق یا عدم توفیق تغییرات قبل از پیادهسازی تغییرات.
پنجم: نهادینهسازی به معنی برقراری موازین و روشهای تازه، تجدید ساختار کار و تغییر جداول زمانی جهت هماهنگی با موازین تازه
ششم: اشاعه گفتگو با دیگران در مورد موفقیتآمیز بودن تغییرات و پروراندن رهبران فکری برای بهکارگیری هرچه بیشتر شیوههای موفق.
سازمانهای موفق در جهان امروز سازمانهایی هستند که تغییـر و تحـول را در چهارچوب تشکیلاتی خود بگنجانند؛ با دریافت فایل PDF کامل مربوط به این مقاله میتوانید ضمن مطالعه کامل آن در خصوص روشها، راهکارها و اهمیت تغییر و تحول مثبت که فواید آن بر کسی پوشیده نیست و نیاز آینـده نیز محسوب میشود، اطلاعات کاملتری کسب نمایید.