چهارمین گام در اجرای طرح تحقیق به صورت علمی مشخص کردن متغیرهای پژوهش یا مقیاس ها است.
در ارتباط با این مفهوم تعاریف مختلفی بیان شده است. به عنوان مثال :آن را اجزاء تشکیلدهنده دانش دانسته اند که برای انتقال معنا به کار می روند. یا آن را تجریدی از رویدادهای قابلمشاهده دانسته اند که معرف شباهت ها و یا تفاوت هاست.
عنصر بعدی سازه است؛ سازه یک مفهوم است اما یک معنی اضافی نیز دارد و آن اینکه به طور ارادی و آگاهانه برای یک منظور خاص علمی تدوین و یا اتخاذ شده است. سازه را میتوان تجریدی از رویدادهای غیرقابلمشاهده که از نظریه ها استنتاج می گردد تعریف کرد؛ مانند: هوش، انگیزش و…
عنصر متغیر پژوهشی، ویژگی است که مقادیر متفاوت را به خود میگیرد و نمادی است که اعداد یا مقادیر به آن اختصاص می یابد. به عبارت دیگر میتوان آن را عناصری که در تحقیقات دستکاری، مقایسه و کنترل می گردند نامید. در مجموع میتوان آن را مفهومی نامید که بیش از یک ارزش را به خود اختصاص بدهد و قابلمشاهده یا اندازه گیری باشد.
دسته بندی پیوسته و گسسته متغیرها برحسب واحد اندازهگیری آنها صورت میگیرد و در آن متغیر پیوسته متغیری است که بین دو واحد آن هر نقطه یا ارزشی را میتوان انتخاب کرد و متغیر گسسته متغیری است که بین دو واحد آن نقطه یا ارزش دیگری قابلیت انتخاب ندارد.
۱. در تحقیق آزمایشی متغیر مستقل توسط محقق دستکاری میشود.
۲. در مطالعات همبستگی متغیر مستقل را متغیر پیشبینی می نامند.
۳. امکان دارد متغیری در یک تحقیق مستقل و در تحقیق دیگر وابسته باشد.
۴. در تحقیق آزمایشی بسته به توان محقق دو نوع متغیر مستقل داریم:
متغیرهای پژوهش برحسب تعداد ارزش ها یا تعداد اعدادی که به آنها اختصاص داده میشود به دو دسته متغیر دو ارزشی و چند ارزشی تقسیم می گردند. از جمله متغیرهای دو ارزشی میتوان جنسیت را نام برد و برای متغیر چند ارزشی میتوان هوش را مثال زد.
توسط محقق کنترل می گردد تا هرگونه اثر احتمالی آن که در پدیده مشاهده شد، حذف یا خنثی گردد.
تفاوت این متغیر با متغیر تعدیلکننده در این است که اثر متغیر کنترل حذف یا کنترل می گردد در حالی که اثر متغیر تعدیلکننده مورد مطالعه قرار میگیرد.
متغیری است که در روابط بین دو متغیر وابسته و مستقل اثر میگذارد. این متغیر توسط محقق انتخاب، اندازه گیری یا دستکاری میشود تا مشخص گردد تغییر در آن موجب تغیر رابطه بین متغیر وابسته و مستقل میگردد یا خیر.
متغیری است که به صورت فرضی بر پدیده مشاهده شده تأثیر میگذارد ولی قابلمشاهده اندازهگیری و دستکاری نبوده و تأثیر آن باید از طریق تأثیر متغیرهای مستقل و تعدیلکننده بر روی رویدادهای قابلمشاهده مشخص شود.
متغیری است که تفاوت آن با متغیر تعدیل گر در این است که به طور غیرمستقیم روی رابطهی متغیر مستقل و وابسته تأثیر میگذارد و اثرات این متغیر قابلمشاهده و اندازهگیری است.
این متغیرها نقش کاتالیزور را دارند؛ یعنی میزان حضور متغیر تعدیلکننده رابطه ،میان متغیر مستقل و تعدیلکننده را تحت تأثیر قرار میدهد. این متغیر در خلال زمانی که متغیر مستقل برای تأثیرگذاری بر متغیر وابسته عمل میکند تا زمانی که تأثیر نمایان میشود، ظاهر میگردد و دارای بعد زمانی یا به عبارت دیگر کیفیتی موقت است.
در مجموع متغیر مستقل متغیری فعال است که پژوهشگر سعی می کند با تغییر و دستکاری آن اثرش را در متغیر وابسته مشاهده کند و اثر پاره ای از متغیرهای تعدیل گر را بررسی و اثر پاره ای دیگر را حذف، کنترل و یا خنثی کند متغیر مداخله گر همواره زیر نفوذ و تأثیر متغیر مستقل، تعدیل گر و کنترل قرار دارد و به نوبه خود بر متغیر وابسته اثر میگذارد. متغیرهای مستقل، کنترل و تعدیل گر نشاندهنده علت ها می باشند که از میان این سه متغیر تنها متغیر مستقل و تعدیل گر بررسی می گردند و متغیر کنترل حذف و یا خنثی می گردد.
چارچوب نظری متغیرها، مدل شماتیک رابطه متغیرهاست که بین متغیرهای مستقل و وابسته ترسیم می گردد و نمایش دهنده شبکه ارتباطی موجود میان متغیرهای مستقل و وابسته و متغیرهای دخیل در مسئله است، با استفاده این چارچوب میتوان نقشه مسیر را برای آزمون (بررسی) روابط میان متغیرها تدارک دید.
چارچوب نظری بنیانی است مبتنی بر روابط میان متغیرهای موجود که تمامی پژوهش بر آن استوار میشود. در اینجاست که اهمیت بررسی پیشینه برای ما محرز میشود؛ در بررسی پیشینه است که متغیرهای حائز اهمیت را شناسایی می کنیم.
در چهارچوب نظری روابط میان انواع متغیرها روشن، ماهیت و جهت آنها آشکار و بر اساس آنها نظریهسازی میشود. همچنین مبنای منطقی لازم برای تدوین فرضیه های آزمون پذیر فراهم میشود. در چهارچوب نظری باید توضیح دهیم که چرا و چگونه انتظار روابط خاصی را داریم. ترسیم مدل مفهومی توصیف شده در چهارچوب نظری نیز به خواننده کمک می کند تا درک عمیق تری از روابط داشته باشد.
[restrict]
دریافت PDF این مقاله
[/restrict]