میانگین زمان مطالعه: 3 دقیقه
نیروی قدرت یکی از منابعی است که به فرد اجازه و اختیار اعمال مدیریت در سازمان را میدهد. این نیرو توان بالقوهای است که فردی را وادار به انجام کاری میکند که شاید درصورت نبود این نیرو، فرد اقدام به انجام آن کار نمیکرد.
قدرت و رهبری هردو برای رسیدن به اهداف مورد استفاده قرار میگیرند. با این وجود برخلاف رهبری در قدرت تنها عامل وابستگی مطرح است و سازگاری با هدف الزامی نیست. همچنین در قدرت برخلاف رهبری، اعمال نیرو علاوه بر بالا به پایین، در سطح افقی و حتی به سمت بالا نیز صورت میگیرد.
برای نخستین بار دو پژوهشگر با نامهای فرنچ و ریون به شرح پایگاههای قدرت پرداختند و نتیجه کارشان معرفی پنج پایگاه اصلی بود. نخستین پایگاه زور است، قدرت مبتنی بر پاداش دومین پایگاه محسوب میشود. قدرت مبتنی بر تخصص و نیز قدرت قانون و مرجع به ترتیب پایگاههای سوم تا پنجم را شکل میدهند.
یک نکته کلیدی در رابطه با این نیرو که باید به آن توجه داشت، نشأت گرفتن آن از وابستگی است. هرچه وابستگی بیشتر باشد قدرت فرد نیز افزایش مییابد. اما وابستگی نیز نتیجه در اختیار داشتن منبعی کمیاب است که فرد یا افراد دیگر به آن نیاز دارند، ماننده داشتن توانایی بازاریابی مناسب در جهت رفع عدم اطمینان یک شرکت تولیدی برای فروش.
داشتن منبع قدرت باعث ایجاد توانایی اعمال نفوذ و کسب مزایای بیشتر میشود. هرگاه این نیرو با عمل همراه شود، آن فرد را سیاستمدار مینامند. آن کس که از مهارت های سیاسی خوبی برخوردار باشد، میتواند پایگاههای قدرت خود را به شیوه مؤثرتری بکار گیرد.
معمولاً اکثر منابع سازمانها محدود هستند و تخصیص این منابع محدود نیازمند تحلیل و تفسیر است. اینجاست که جایگاه سیاست در سازمان مشخص می شود چراکه بیشتر تصمیمات در سازمانها در جوی از ابهام صورت میگیرد. پژوهشگران دو دسته از عوامل را در بروز رفتار سیاسی فرد در یک سازمان مؤثر می دانند: اول ویژگیهای فردی و دوم عوامل سازمانی. به طور کل هرچه فرد علاقهی بیشتری به قدرت، آزای، مقام اداری و… داشته باشد رفتار سیاسی بیشتری از خود بروز میدهد.
همچنین برخی از فرهنگهای حاکم بر سازمان ماننده کاهش منابع انسانی، مشخص نبودن سیستم ارزیابی و … نیز در بروز و یا تقویت رفتار سیاسی کارکنان مؤثر است.
منظور از رفتارهای سیاسی در سازمان، آن دسته از فعالیتهایی است که به عنوان بخش رسمی در یک سازمان ضرورت ندارند اما در توزیع مزایا و کاستیهای درون سازمان اعمال نفوذ میکنند. یکی از رفتارهای سیاسی، تسخیر احساسات است که فرد سعی دارد احساسات دیگران را نسبت به خود جلب کند.
این کار مخصوصاً در مصاحبههای کاری میتواند مؤثر باشد و نظر طرف مقابل را به خود جلب کند. برای این منظور شیوههای مختلفی بیان شده است که بیشتر حول رفتاری است که شخص به صورت گفتاری ابراز میکند. شیوههایی ماننده: وصف خویش، جلب نظر دیگران، توجیه کردن، عذر خواهی کردن و… .
در رفتارهای سیاسی مرز مشخصی میان رفتارهای اخلاقی و غیر اخلاقی وجود ندارد با این حال میتوان با طرح پرسشهایی ماننده اینکه آیا این رفتار معقول و منصفانه است؟ یا اینکه آیا به حقوق دیگر افراد نیز احترام گذاشته است یا خیر؟ تا حدودی از بروز رفتارهای غیر اخلاقی جلوگیری کرد.
یک مدیر در سازمان برای آنکه کارها مطابق میل او انجام گیرند، نیاز به نیروی قدرت دارد و باید همواره با افزایش میزان وابستگی، این نیرو را افزایش دهد. البته باید به این نکته مهم توجه داشته باشد که قدرت یک مسیر دو طرفه است و دیگران بویژه زیردستان سعی در کسب مقامهای بالاتر و کسب قدرت بیشتر دارند. در نتیجه همیشه در این میان یک مبارزه دایمی وجود دارد.
در انتها توصیه میشود تا با مطالعه پاورپوینت این فصل توضیحات کاملتری را در رابطه با مطالب مطرح شده مطالعه بفرمایید.
[restrict]
دریافت PDF این مقاله
[/restrict]