فرایند کارآفرینی عبارت است از مجموعه فعالیتهایی که یک کارآفرین انجام میدهد تا یک فعالیت کارآفرینانه به انجام برسد. این فرایند از مرحله اول یعنی شناسایی ایده و فرصت آغاز میشود و به مدیریت بنگاه راه اندازی شده ختم میشود. این پروسه شامل چهار مرحله است:
۱. شناسایی و ارزیابی فرصت
۲. تدوین طرح تجاری
۳. تأمین منابع مورد نیاز
۴. اداره بنگاه تأسیسشده
در مرحله اول، کارآفرین باید فرصت را کشف کند، ایده پردازی کند و ایدهاش را مورد ارزیابی قرار دهد. معمولاً ایده شامل دو بخش است نیاز و راهحل.
مرحله اول شناسایی نیاز است. نیازی که به آن پاسخ داده نشده است و یا کمتر به آن پرداخته شده است، این نیاز باید به گونهای باشد افراد حاضر باشند در قبال رفع آن پول پرداخت کنند. مرحله بعد شناسایی نیازی است که بتوانیم به بهترین شکل برای آن راه حل ارائه دهیم. هر چه نیاز شناسایی شده قویتر و همه گیرتر باشد و راهحل ارائه شده، جامعتر و انحصاریتر، جریان تجاریسازی به شکل بهتری به وقوع میپیوندد و درآمد بیشتری را حاصل میکند. البته با فرض شناسایی یک نیاز و ارائه راه حل نمیتوان اقدام به تأسیس واحد تجاری کرد. ایده شناسایی شده باید مورد ارزیابی قرار گیرد و امکان سنجی شود. امکانسنجی به ما کمک میکند تا بدانیم تا چه حد امکان اجرای ایده در عمل و جود دارد و در صورت اجرای آن، چه منابعی مورد نیاز است.
مرحله دوم تدوین طرح تجاری است. طرح تجاری به ما کمک میکند تا نتایج مرحله قبل را مکتوب کرده و آن را به عنوان یک سند به تأمینکنندگان سرمایه و سایر افراد ارائه دهیم. همچنین طرح تجاری سندی است که چشم انداز کسب و کار را به ما نشان میدهد و امکان کنترل نتایج واقعی با نتایج پیشبینی شده را فراهم میکند.
مرحله سوم، تأمین منابع مورد نیاز است. به منظور راه اندازی هر کسب و کاری لازم است تا منابع مورد نیاز را از قبل شناسایی کنیم. منابع لازم برای یک کسب و کار به طور کلی شامل منابع انسانی، منابع مالی و منابع سرمایهای (مانند زمین و…) است که با وجود اهمیت بالای منابع انسانی در مقایسه با سایر منابع، معمولاً فراهم کردن منابع مالی از دیگر منابع دشوار است.
مرحله چهارم، راه اندازی بنگاه و مدیریت بنگاه تأسیس شده است. کارآفرینی و مدیریت با وجود داشتن نقاط اشتراک، تفاوتهایی نیز با هم دارند. کارآفرینی گام اول یک کسب و کار است و با ساخت ایده و ریسک پذیری همراه است، در حالی که مدیریت گام آخر است و بیشتر با اداره کردن کسب و کار و استفاده بهینه از منابع و افزایش بهرهوری همراه است. بسیاری از کسب و کارها پس از گسترش و توسعه نیاز به استخدام یک مدیر پیدا میکند. در حالی که کسب و کارهای کوچک و متوسط معمولاً وظیفه اداره امور و مدیریت همچنان با کارآفرین است.
در ارتباط با فرایند کارآفرینی محققین مدلهای مختلفی را ارائه دادهاند از جمله مدل فرای؛ این مدل بیان میکند که سه گروه از عوامل در ایجاد انگیزه برای تأسیس بنگاه اقتصادی دخیل هستند:
فرای، متغیر مقدم را عامل تولد کارآفرینی در یک خانواده کارآفرین میداند. منظور از متغیر تسریعکننده حادثه یا موقعیتی است که باعث شود فرایند کارآفرینی سریعتر شکل گیرد، مانند اخراج از شغل. منظور از متغیر توانبخش نیز عبارت است از اینکه فرد تنها جزیی از فرایند کارآفرینی است و جزءِ دوم فرصتها و منابع هستند که در تصمیم گیری برای تأسیس یک واحد تجاری بسیار با اهمیتاند. مجموع این متغیرها بیانکننده احتمال تأسیس یک شرکت نوپا هستند.
[restrict]
دریافت PDF این مقاله
[/restrict]