فرایند-استراتژیک
فرایندهایی که شرکتها برای هدایت فعالیتهای مدیریت استراتژیک خود انتخاب میکنند، متناسب با نوع و اندازه هرکدام با یکدیگر فرق دارد. شرکتهای کوچک وقتی میخواهند با شرکتهای بزرگ رقابت داشته باشند کارآفرینی را محدود و برنامهریزی را توسعه میدهند؛ اما شرکتهایی که دارای عملیات متنوع هستند بر محصولات بازار تکیهدارند و تمایل استفاده از مدیریت استراتژیک را ندارند.
منظور از فرایند جریانی از اطلاعات است که مراحل مختلف تجزیهوتحلیل را جهت رسیدن به یک هدف هدایت میکند، مهمترین بخش در مدیریت هر سازمان هم انتخاب استراتژی سازمان است. حال اگر مدیریت استراتژیک سازمان را بهعنوان یک فرایند در نظر بگیریم، با نتایج مهمی همراه خواهد بود ازجمله:
– تغییر در هر جزء یا عنصر بر بعضی از اجزا یا همه آنها تأثیر میگذارد.
– این نوع نگرش به مدیریت استراتژیک، توالی فرموله کردن استراتژی و اجرای آن را به همراه دارد.
مأموریت یا رسالت کاری هر سازمان مهمترین عامل تعیینکننده در مدیریت آن است. منظور از مأموریت هدفی است که یک موسسه یا کسبوکار را از سایرین در آن رشته از فعالیت متمایز کرده و حیطه عملیات آن را برحسب بازار و محصول تعریف میکند. در کنار این موضوع شناخت و تحلیل عوامل درونی سازمان هم عامل دیگر برای تعیین مسیر فرایند مدیریت استراتژیک در سازمان است تا بتوان متناسب با چشمانداز و مأموریت سازمان آن را بهبود بخشید.
پس از تعیین مأموریت شناخت محیط پیرامون شرکت نیز برای تعیین اهداف استراتژیک شرکت بسیار حائز اهمیت است. محیط خارجی شامل همه نیروها و شرایطی است که بر انتخاب شرکت تأثیر میگذارند اما عموماً فراتر از کنترل شرکت هستند. الگوی مدیریت استراتژیک نشان میدهد که محیط خارجی شامل دو بخش مرتبط است:
محیط نزدیک (محیط عملیاتی) و محیط دور (نیروها و شرایطی فراتر از محیط عملیاتی یعنی عوامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، تکنولوژی)
شناسایی اهداف بلند مدت سازمان هم عامل تعیینکننده دیگری در مسیر تعیین فرایند مدیریت استراتژیک است تا مشخص باشد هدف از فعالیت بخشهای مختلف سازمان کدام است و مسیر مشخصی برای تحقق آنها در پیش گرفته شود. اهداف بلند مدت نتایجی را که یک سازمان در چند سال آینده جستجو میکند مشخص میکنند. هر هدف برای اینکه ارزشمند باشد باید مشخص، قابلسنجش، قابلدسترسی و سازگار با سایر اهداف شرکت باشد.
درنهایت ارزیابی همزمان و توأمان محیط خارج و سیمای شرکت امکان شناسایی دامنهای از فرصتهای ممکن را برای شرکت فراهم میسازد. فهرست کامل فرصتهای شناساییشده باید مبنای تعیین اهداف بنیادین شرکت و درنهایت انتخاب بهترین مسیر برای فرایند مدیریت استراتژیک یک سازمان است.
مسئولیت توسعه فرایند مدیریت استراتژیک در سازمانها و شرکتها بر عهده مدیران عالیرتبه است که آنها نیز با بینشی کلگرا فرایند فرموله کردن استراتژی را دنبال مینمایند. مدیران عالی ابتدا کسبوکارها را بهعنوان یک کل در درون محیط رقابت مورد ارزیابی و مطالعه قرار میدهند و سپس به ارزیابی…، از دیدگاه بخشی و عملیاتی میپردازند.
بااینوجود رسیدن به استحکام در فرایند مدیریت استراتژیک چند اصل اساسی دارد:
– شناسایی موقعیت استراتژیک شرکت
– عناصر فرایند نیاز به توجه یکسان در طی فعالیتهای برنامهریزی در هر زمان ندارند.
– نتیجه حاصل از پذیرش مدیریت استراتژیک بهعنوان یک فرایند تأکید بر ضرورت «بازخورد» از مراحل نهادینه کردن و کنترل برای مراحل اولیه فرایند است.
– آخرین اصل برای موفقیت در این فرایند، نیاز به دیدن آن بهصورت یک سیستم پویاست.
متن فوق بخشی از پژوهش خانم طیبی نژاد است که در قالب پاورپوینت تهیهشده است. برای دسترسی به مطالب کامل این پژوهش، میتوانید فایل PDF آن را از همین صفحه دانلود نمایید.
[restrict]
دریافت PDF کامل این مقاله
[/restrict]