میانگین زمان مطالعه: 3 دقیقه
اساس شکلگیری هر سازمانی اهداف مشخصی است و فعالیتهایش را در راستای دستیابی به این اهداف جهت میدهد. به منظور پیشبرد اهداف در سازمان، واحدهای مختلفی بوجود میآیند و سازماندهی میشوند که منظور از ساختارسازمانی چینش این واحدها در سازمان است. عناصر کلیدی در ساختار سازمان مواردی از قبیل تقسیم کار، حیطه نظارت، تمرکز و رسمیت هستند که در ادامه به توضیح آنها خواهیم پرداخت.
در تقسیم کار،کارکنان براساس مشاغل تقسیمبندی میشوند و در نتیجه آن نیاز به دورههای آموزشی کاهش مییابد. از سوی دیگر مهارت مدیران در کنترل نیروهای انسانی نیز افزایش مییابد و از این طریق میتوان به شکل بهینه از منابع انسانی سازمان استفاد کرد.
با این حال افزایش بیش از حد تقسیم کار نتیجه عکس دربر دارد. تخصصی شدن بیش از اندازه کارها موجب ایجاد حس کسالت و خستگی در کارکنان و نهایتاً به کاهش تولید منجر میشود. به عنوان راه حل برای این مشکل می توان توجه به ویژگی های شغل است که بوسیله استفاده از افراد در تیمهای مختلف کاری صورت میگیرد را در نظر داشت.
گروه بندی تیمهای کاری و تقسیم کار آنها بر اساس دوایر سازمانی به چند طریق صورت می گیرد: ۱- وظیفهای ۲- نوع محصول ۳- منطقه جغرافیایی ۴- فرایندهای تولید ۵- نوع مشتری. اما ممکن است در یک سازمان از چند روش به طور همزمان برای گروهبندی افراد استفاده کنند.
یکی دیگر از عناصر ساختار سازمانی فرماندهی است. فرماندهی در سازمان یا به صورت زنجیره فرماندهی و یا وحدت فرماندهی صورت میگیرد. اما در سازمانهای نوین، با گسترش فعالیتها به صورت تیمی و گسترش IT مباحث مربوط به زنجیره فرماندهی و وحدت فرماندهی اهمیت کمتری پیدا کردهاند و مبحث فرماندهی به سمت حیطه نظارت رفتهاند. حیطه نظارت که از دیگر اجزای ساختار سازمانی محسوب می شود. هرچه حیطه نظارت در سازمان بیشتر باشد ارتباطات آسان تر صورت میگیرد و تعداد مدیران کاهش مییابد و در نتیجه سازمان انعطاف پذیری بیشتری خواهد داشت.
تمرکز عنصر کلیدی دیگر در عناصر ساختار سازمانی است و به این موضوع که تصمیمات تا چه میزان در نقطهای خاص اتخاذ می شوند اشاره دارد. در سازمانهای با تمرکز بالا، اکثر تصمیمات در بخش مدیریت گرفته میشود و در سازمانهای با تمرکز پایین تصمیمات مربوط به کارکنان توسط خود کارکنان گرفته میشود.
عنصر رسمیت در ساختار سازمانی به میزان استاندارد بودن کارها و شرح شغلها مربوط میشود. هر چه قوانین در اجرای کارها کمتر باشند و روشهای اجرای آنها بیشتر باشند، سازمان رسمیت کمتری را دارد و برعکس.
ساختارهای سازمانی به انواع مختلفی برگزیده میشوند. در ساختارهای سازمانی ساده، حیطه نظارت و کنترل زیاد است اما پیچیدگی روابط و رسمیت کم است. درساختارهای سازمانی که با نام بروکراسی شناخته میشوند، کارها به صورت استاندارد صورت میگیرند. در این ساختارها تمرکز، رسمیت و پیچیدگی روابط زیاد است و در مقابل حیطه نظارت کم است. ساختارهای ماتریسی هم به دو گونهاند. در یکی گروهبندی بر اساس وظایف صورت میگیرد و متخصصان در یک گروه جمع میشوند. در نوع دیگر، گروهبندی براساس پروژه است، که افراد با تخصصهای گوناگون دور هم جمع میشوند تا زیر نظر مدیر پروژه به انجام آن مشغول گردند.
اما در سازمانهای جدید و با توجه به تغییر ماهیت هایی که در سازمانهای نوین و عملکرد آنها پدید آمده است، ساختارهای نوینی بوجود آمدهاند که با نام ساختار تیمی، سازمانهای مجازی و سازمانهای بدون مرز شناخته میشوند.
یکی از عواملی که در تعیین ساختار سازمان دخیل است نوع استراتژی است که سازمان دنبال میکند و نگاهی که به آینده اهدافش دارد.
بر این اساس سازمانها به چند دسته تقسیم میشوند که عبارتند از سازمانهای آینده نگر، سازمانهای تدافعی و سازمانهای تقلیدگر. تکنولوژی یا نحوه تبدیل دادهها به ستادهها نیز در ساختار سازمانی مؤثر است. یکی دیگر از عوامل تعیین کننده ساختار سازمانی، عدم اطمینان محیطی است. هر چه محیط پویاتر باشد ساختار سازمان نیز به تناسب با آن ارگانیکتر است.
با وجود مطالبی که بیان شد، این که ساختار سازمانی تا چه میزان بر افراد و کارکنان تأثیر گذار باشد به شخصیت فرد و دیدگاه او به آن ساختار سازمانی بستگی دارد. ممکن است فردی در سازمان از یک ساختار سازمانی به دلیل آزادی عمل آن راضی باشد اما فردی دیگر بدلیل نبود وظایف مشخص در آن ساختار، از آن بیزار باشد.
در آخر توصیه میشود با مطالعه پاورپوینت مربوط به این فصل، با توضیحات بیشتر و همچنین مثالهایی راجع به مطالب بیان شده آشنا شوید.
[restrict]
دریافت PDF این مقاله
[/restrict]