آینده پیشرفته؛ حاصل تغییر از صفر به یک

کارآفرینی به سبک بهروز فروتن

صفر به یک-zero to one-خلاصه کتاب-موفقیت-سرمایه گذاری-کارآفرینی-کتابخوانی-کارکلاسی-مانی شجاعی

کتاب صفر به یک

میانگین زمان مطالعه: 3 دقیقه

کتاب صفر به یک، کتابی شناخته‌شده در حوزه کارآفرینی است که با ارائه چشم‌اندازی از آینده، راه‌های رسیدن به موفقیت را در جهان پیشرو معرفی می‎کند. در این کتاب به معرفی مباحث مختلفی ازجمله آینده پیشرفته، ایدئولوژی رقابت و عوامل مربوط به موفقیت و همچنین سرمایه‌گذاری‌های پرخطر در استارتاپ‌ها (شرکت‌های نوپا) پرداخته شده است که مطالعه آن کمک می‌کند با ذهنی روشن به سراغ آینده‌ای پیشرفته حرکت کرد.

آنچه آینده را از امروز متمایز کرده است، تفاوتی است که با جهان فعلی خواهد داشت. اگر این تفاوت ده سال دیگر پدید آید، آینده همان است و اگر تا صدسال تغییر در جهان رخ ندهد، آینده پس‌ازاین صدسال خواهد بود. به‌هرحال آنچه موردقبول همگان است این است که جهان در آینده متفاوت خواهد بود و این تفاوت ریشه در امروز دارد.

آینده پیشرفته؛ حاصل پیروزی در رقابت امروز

جهانی‌سازی و فناوری حالت‌هایی از پیشرفت هستند اما بیشتر افراد معتقدند جهانی‌سازی علت پیشرفت جهان است درصورتی‌که فناوری این پیشرفت را سبب می‌شود. مفهوم پیشرفت را می‎توان به دو نوع افقی و عمودی تقسیم کرد. منظور از پیشرفت افقی، حرکت از ۱ به n است؛ یعنی کاری از قبل انجام‌شده را ادامه می‌دهیم. در مقابل پیشرفت عمودی، حرکت از ۰ به ۱ است و درواقع چیزی جدید را خلق می‌کنیم. اما در هر دو حالت، پیشرفت در آینده حاصل رقابت‌های امروز است.

رقابت، یک ایدئولوژی است که در جامعه رواج یافته و ما درهرصورت تمایل داریم که خود را درست یا غلط گرفتار آن کنیم، حتی اگر با رقابت بیشتر، کمتر به دست آوریم. در ارتباط با رقابت دو مفهوم کلی از زبان شکسپیر و مارکس وجود دارد. مارکس اعتقاد دارد که مردم باهم می‌جنگند چون باهم تفاوت دارند. طبقه کارگر با طبقه متوسط می‌جنگد چون اهداف متفاوتی دارند؛ اما شکسپیر نظر دیگری دارد. او معتقد است که افراد شبیه به هم می‌جنگند بدون اینکه بدانند چه هدفی دارند. همانند افرادی که هم‌طبقه هستند و برای گرفتن ارتقاء شغلی باهم می‌جنگند و تنها به فکر بقا خود هستند. بااین‌حال در هر تعریفی از رقابت، هدف از آن رسیدن به موفقیت درآینده است.

بخوانید مدیریت منابع انسانی در سازمان‌‌‌‌‌‌های پروژه محور

آیا موفقیت با شانس به دست می‌آید یا با کسب مهارت؟

انسان‌های موفق در گفته‌های خود به شیوه‌ای هوشمندانه فروتنی می‌کنند اما کسب‌وکارهای چند میلیارد دلاری آن‌ها ثابت می‌کند که موفقیت صرفاً یک شانس نیست. درست است که افراد زیادی، زمان زیادی برای انجام کارهای جدید دارند اما دراین‌بین افراد کمی با برنامه‌ریزی به موفقیت رسیده‌اند. در نسل‌های گذشته این اعتقاد وجود داشته که شانس قابل‌کنترل است. هیچ انسان موفقی تظاهر نمی‌کند که شانس وجود ندارد اما معتقدند برای موفقیت باید کاری که در آن توانمند هستند را انجام دهند.

افرادی که به آینده اعتقاد دارند به‌جای اینکه کارهای خستگی‌ناپذیر برای متمایز شدن انجام دهند، به دنبال کاری می‌روند که انجام شود و در آن زمینه فوق‌العاده و تک‌قطبی (خلق محصولات جدید است که به همه افراد سود می‌رساند و سودی پایدار برای خالق آن ایجاد می‌کنند) شوند.

قانون سرمایه‌گذار پرخطر

سرمایه‌گذار خطرپذیر می‌داند برای موفقیت، باید در شرکت‌های موفق سرمایه‌گذاری کند اما باید در نظر داشته باشند که این شرکت‌ها هم متفاوت‌اند، بااین‌حال در بعضی مواقع این تفاوت را نادیده می‌گیرند که باعث شکست آن‌ها می‌شود. شرکت‌هایی که سرمایه‌گذاران به سراغشان می‌روند سه دسته هستند: شرکت‌های خوب، متوسط و بد. شرکت‌های بد شکست خواهند خورد، شرکت‌های متوسط تغییری نخواهند کرد و شرکت‌های خوب دو تا چهار برابر سود به سرمایه‌گذار خود می‌دهند.

این مقاله چکیده‌ای از خلاصه کتاب صفر به یک حاصل پژوهش آیدا شهبازی است. توصیه می‌شود برای کسب شناخت بیشتر در زمینۀ پیشرفت در آینده و موفقیت در کسب‌وکار و سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها و همچنین نظریه‌های مختلف نویسندگان و انسان‌های موفق و مثال‌هایی برای درک بهتر این مفاهیم فایل PDF کامل این مقاله و حتی خود کتاب صفر به یک را مطالعه بفرمایید.