رابطه تفکر و استراتژی
بیشتر لغت شناسان لفظ عقل را در اصل از عقال که به معنای ریسمان و طنابی است که با آن پای شتر را میبندند تا از حرکت باز ایستد و فرار نکند. نویسنده کتاب صحاح، عقل را به معنی حجر و منع تفسیر کرده است و از طرفی چون انسان نیرویی دارد که او را از ارتکاب ناشایستها و کارهای نازیبا برحذر میدارد از باب تشابه به این نیروی درونی عقل گویند. از این رهگذر عاقل کسی است که میتواند نفس خویش را کنترل کند و از هوی و هوس دوری گزیند.
قدرت تفکر فصل ممیز انسان از سایر مخلوقات است و این امکان را برای او فراهم میکند تا از مسائل منفی دوری گزیند. اهمیت این مسئله به قدری زیاد است که دین مبین اسلام یک ساعت اندیشه کردن را از هفتاد سال عبادت بالاتر میداند البته این تفکر، اندیشه کردن در باب خالق و مسائلی که انسان را رو به سوی اصل و مبدأ فرا میخواند نه تفکر در هرموضوعی.
در خصوص معنای لغوی تفکر باید اشاره کرد که در بیشتر فرهنگ نامهها از جمله فرهنگ معین, معنای تفکر را از مجمع البحرین گرفته است که مینویسد: التفکر التأمل؛ تفکر، یعنی تامل و دقت در کار. همچنین راغب در کتاب مفردات تفکر را در استعداد دریافت علم میداند در واقع به تلاش و حرکتی که در این راستا هزینه میشود و این استعداد برای دریافت علم و اگاهی در پرتو عقل معنا مییابد.
به هر حال آنچه از برایند همه اینها منتج میشود این است که تفکر جلوهای از تعقل و یا ثمرهای از آن است که ما را به تأمل و بررسی عمیق امور وا میدارد تا از آنها نتیجه مطلوب و معقول به دست آوریم و سرانجام به فلاح و رستگاری که نهایت آمال و آرزوی هر انسانی است و او را در مسیر هدایت که همان صراط مستقیم است و سعادت انسان را رقم میزند، پیش میبرد.
اسلام گرچه به عبادات بدنی مانند نماز و روزه سفارش میکند، دینی است بر پایه عقل و تفکر بنا شده است. به این معنی که در ابتدای انجام هر کاری به آن کار و نتایج آن توجه کنیم و با عقل سلیم به درستی یا نادرستی آن معرفت یابیم، سپس تصمیم به انجام دادن یا انجام ندادن آن بگیریم.
نوع دیگری از تفکر که مورد تاکید اسلام و قرآن است – همانطور که بیان شد- اندیشیدن درباره چیزهایی است که به قرب الهی ختم میشود. مثلاً تفکر و تعقل در باب مخلوقات اعم از آسمانها و زمین و هر آنچه میان آنها است و نه تفکر درباره امور عبث و بیثمر. تفکر در مخلوقات الهی از جمله آسمان و زمین و گردش افلاک و…، باعث میشود که انسان پی به نظم و ترتیب خاصی ببرد و اینکه این امور منظم ضرورتاً آفرینندهای دارند. در بعدی دیگر بعد از این تفکر خداشناسی اتفاق میافتد که لازمه خویشتن شناسی است و مولای متقیان در این ارتباط میفرمایند: معرفۀالنفس انفع المعارف، خویشتن شناسی سودمندترین دانشها است. همچنین در پرتو کسب معرفت از شخصیت خود به خالق بیشتر و بیشتر نزدیک میشویم چرا که در روایات معصومین آمده است هر کسی خود را نشناسد به یقین خدای خود را نیز نخواهد شناخت.
قران کریم روش تفکر صحیح را به طور کلاسیک به انسان آموزش نداده است چرا که انسانها فطرتاً قادر به تفکر هستند تفکر انسان را دارای دو عنصر اساسی میداند یعنی دانستههایی که انسان از قبل آموخته و میخواهد به وسیله آنها به مطالب جدیدی دست یابد این دو عنصر مواد تفکر و شکل تفکر هستند که به مقوله چینش و نظمی برمیگردد که متفکر به آن دانستههای قبلی خود میدهد تا به نتیجه عقلانی دست یابد.
مغز انسان بسیار پیچیده و بینظیر است مثل اثر انگشتان ما که منحصر به فرد هستند به این معنی که هیچ دو نفری پیدا نمیشود که الگوی مغزی یکسانی داشته باشند. نیمکرههای مغز انسان هر یک عملکرد خاص خود را دارد عدم تقارن نیمکرهها مطلق نیست بلکه یک امر درجهای است. مغز انسان نواحی مختلفی دارد که لازم است فعالیتشان در هم ادغام شود، هیچ دلیل دیگری در دست نیست که چرا مغز این گونه باید تکامل یافته باشد. انسان دارای یک مغز باشکوه دو قسمتی است که هریک از آنها فعالیت تخصصی خود را دارند.
برنامهریزی یکی از ارکان اصلی در مدیریت است که نیازمند تفکر عمیق برای کسب شناخت دقیق از محیط پیرامون است تا بتوان نتایج درستی برای تحقق اهداف به بهترین شکل ممکن بدست آورد. برنامهریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک مراحل و اصول مشخصی دارند که پایه تمام آنها دانش تفکر است. برای آشنایی با موضوع مدیریت استراتژیک و رابطه آن با تفکر دانلود و مطالعه فایل PDF کامل این مقاله نوشته ناصر مهربان و هلیا خراسانی بسیار مفید است.
شما می توانید فایل PDF کامل این مقاله را پس از ثبت نام یا ورود دریافت نمایید
[restrict]
دریافت PDF کامل این مقاله
[/restrict]
در پایان جهت گسترش اطلاعات مخاطبان این مطلب، در لینک زیر کتابی مرتبط، برای شما عزیزان قرار گرفته است. امید است مطالعهی آن برای شما سودمند واقع شود.