همانطور که در فصل قبل هم بیان شد، تعاریف کارآفرینی روشن است اما برای رسیدن به یک سطح مطلوب در علم، در گام اول باید به یک تعریف کامل از آن رسید، تعریفی جامع که به درک و پیش بینی پدیدهها کمک کند.
در مورد کارآفرینی نیز لازم است محققین تعاریف مختلف خود را در این زمینه به اشتراک گذارند تا تجمیع دانش در این زمینه بهبود یابد.
ریشه واژه کارآفرینی کلمه فرانسوی Entreperndre است که به معنی فردی است که به متعهد به انجام کاری شده است و در زبان انگلیسی لغت Entrepreneurship است که در فرهنگ لغت آکسفورد شخصی که کسب و کاری را ایجاد میکند و عامل واسط میان نیروی کار و سرمایه است تعریف شده است؛ در فارسی این واژه به کارآفرینی و ایجاد کار و اشتغال ترجمه شده است که البته تا حدی اشتباه است.
فرهنگ وبستر کارآفرین را فردی متعهد تعریف میکند که مخاطرههای یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل میکند. در سال ۱۷۳۰ ریچارد کانتیلون مفهوم فرد کارآفرین به فردی خود اشتغال که ریسک را میپذیرد تعریف کرد. سال ۱۸۳۰ ژان باتیست سی، کارآفرینی را عاملی تعریف میکند که همه عوامل تولید را هماهنگ میکند و با ایجاد ارزش افزوده در محصولات سرمایه به کار گرفته شده را جبران میکند.
از نگاه اقتصاد دانان نیز کارآفرین کسی است که ارزش افزوده ایجاد کند؛ یعنی با صرف زمان و انرژی لازم سرمایهها و منابع را به گونهای به کار گیرد که ارزش محصولات به دست آمده از حالت اولیهاش بیشتر باشد.
ژوزف شومپیتر معتقد است که رشد و توسعه اقتصادی در یک نظام زمانی امکان پذیر که افرادی در جامعه با خطرپذیری اقدام به نوآوری کرده و با این کار روشها و راهحلهای جدید را در جهت ایجاد تحولات مثبت در جامعه به کار گیرد.
پیتر دراکر به عنوان پدر علم مدیریت کارآفرین را فردی تعریف میکند که با سرمایه خود، فعالیت اقتصادی را شروع میکند و با پذیرش مخاطرات سبب تغییر ارزشها شده و ماهیت آنها را تغییر میدهد. هرچند کارآفرین برای فعالیت خود به سرمایه نیاز دارد، اما سرمایه گذار نیست. او همواره به دنبال ایجاد تغییر است و فرصتها را شناسایی میکند.
در تعریف دیگری، آیرلند و همکارانش کارآفرینی را فرایند ایجاد منابع جدید یا مدیریت و ترکیب منابع فعلی، برای رسیدن به توسعه و ایجاد فرصت تعریف کردهاند؛ که این فرصت ممکن است تولید یک محصول نو، حرکت به سمت بازارهای بکر و یا خدمترسانی به مشتریان باشد.
همچنین تیموس کارآفرینی را فرایند جستجو و ایجاد فرصتها و پیگیری آنها با توجه به منابع موجود تعریف کرده است.
زندگی کارآفرینان اغلب دارای ویژگیهای خاصی است. بیشتر کارآفرینان دوران کودکی سختی را داشتهاند و با مشکلاتی مانند فقر، فوت والدین و… روبرو بودند، این افراد از روحیه استقلالطلبی بیشتری برخوردار هستند که در آینده در بروز رفتار کارآفرینی آنها مؤثر است. قرار نگرفتن در پایگاه اجتماعی موردنظر و همچنین نارضایتی از وضعیت اقتصادی موجود نیز سبب میشود تا انگیزه کارآفرینی در فرد رشد کند. وجود یک الگوی مناسب باعث میشود تا انگیزه پذیرش مخاطرات توسط فرد افزایش یابد و تمایل بیشتری به کارآفرینی داشته باشد. همچنین میزان موفقیت در کارآفرینانی که از شغل قبلی خود ناراضی بودهاند، نسب به دیگر کارآفرینان بیشتر بوده است.
[restrict]
دریافت PDF این مقاله
[/restrict]