برنامه ریزی عملیاتی
برنامه ریزی یکی از عوامل مهم و اساسی در زندگی انسانها و حیات مجموعهها و سازمانها محسوب میشود که بهوسیله آن تعیین اهداف موردنظر و روشهای دستیابی به آنها در زمان مشخصی را میتوان پیشبینی نمود. بهبیاندیگر برنامهریزی گام اول برای دستیابی به موفقیت است.
سابقه برنامهریزی به هزاران سال قبل برمیگردد و عمر آن تقریباً به اندازه حیاط بشر است. آثار بهجامانده از زندگی بشر اولیه نشان میدهد که از همان ابتدا برنامه ریزی از ضرورت خاصی برخوردار بوده است. مثلاً در هنگام شکارهای گروهی، از آماده کردن امکانات و تجهیزات لازم تا هماهنگی افراد برای حمله، همگی نیازمند مدیریت و برنامهریزی بود.
ایرانیان اولین بنیانگذاران و توسعه دهنگان برنامه ریزی در شیوههای مدیریتی بودند. توجه کورش هخامنشی به ماهیت برنامهریزی و بویژه عناصر کلیدی آن مثل آیندهنگری، پیشبینی و زمانبندی نسبت به زمان خود، شگفتانگیز به نظر میرسد. اسلام هم با احکام و فرایض مذهبی خود شاید جامعترین، معقولترین، منظمترین، دقیقترین و وسیعترین برنامهریزی را به همراه آورده که همان هدف کلی “سیر الی الله” است.
اما سابقه برنامهریزی در غرب به قرن شانزدهم میلادی، زمانی که ماکیاولی ایده استفاده حداکثری از هرچیز را بیان کرد، بازمیگردد و پس از آن در قرون بعدی افرادی نظیر لویی چهاردهم، توماس هابِز، آدام اسمیت، هنری فایول و… نظرات و ایدههای گوناگون را درباره آن بیان کردند.
پیتر دراکر تعریف جامع از برنامهریزی ارائه کرده است و آنرا جریانی مستمر از تصمیمهای سیستماتیک، با در دست داشتن بهترین اطلاعات نسبت به آینده برای تحقق و اجرایی نمودن برنامهها تعریف کرده است. بنابراین برنامه ریزی یعنی از پیش تصمیم گرفتن برای اینکه چهکاری را چگونه، در چه زمانی و به دست چه کسی انجام شود. بهعبارتدیگر برنامه ریزی عبارت است از فرآیند بهکارگیری آن دسته از حقایق مرتبط و مفروضات مربوط به آینده که برای رسیدن به شیوههای دستیابی به هدفهای مشخص تعقیب میشوند.
برنامه ریزی اصولاً بخش جداییناپذیر حرکت انسان محسوب میشود و در سازمانها رکن اساسی هرگونه اقدام و حرکت و عاملی برای دستیابی به نتایج پیشبینی شده محسوب میشود. البته تعاریف بسیار متعددی برای برنامهریزی وجود دارد که ما در اینجا به همین میزان اکتفا میکنیم.
تا اینجا تعاریفی در ارتباط با برنامهریزی بیان شد که البته اهمیت این موضوع هم در تعاریف آن مشهود بود. با این حال اگر بخواهیم مزایای برجسته برنامه ریزی را نام ببریم، موارد زیر از اهم آنها محسوب میشوند:
– برنامه ریزی تعیین جهت میکند؛ یعنی نشان میدهد که چهکارهایی و چگونه بایستی انجام شوند.
– برنامه ریزی به افراد و مجموعهها کمک میکند با بهرهوری بالاتری به فعالیت بپردازند.
– برنامه ریزی چارچوبی وحدتبخش به دست میدهد؛ یعنی واحدهای مختلف سازمان در تحقق هدفها مشارکت میکنند. لذا از هرجومرج و تکرویها جلوگیری به عمل میآید.
– برنامه ریزی فرصتها و تهدیدها را مشخص میکند؛ البته برنامهریزی نمیتواند خطرهای ناشی از تصمیمگیری را بهطور کامل از میان ببرد اما میتواند به تشخیص فرصتها و تهدیدهای بالقوه کمک کند و زیانهای ناشی از آنها را به کمترین حد ممکن برساند.
– برنامه ریزی معیاری برای عملکرد عرضه میکند؛ یعنی یک برنامه مفید، آنچه را که باید انجام شود معین میکند.
امروزه برنامه ریزی بهعنوان یک نگرش و یک ابزار قدرتمند، ضامن تعهد به عمل بر مبانی اندیشه و تفکر برای آینده و اراده پاسخ به برنامهریزی منظم و مداوم است؛ بنابراین ضرورت برنامهریزی برای رسیدن به اهداف کوچک و بزرگ، یک واقعیت انکارناپذیر است و چون تمام نهادها و حتی افراد در محیطی که همیشه با تحولات همراه است، فعالیت میکنند نیاز آن به شدت احساس میشود.
این مقاله خلاصهای از تحقیقات فردین مهرابیان است که در آن فرایند برنامه ریزی را بهطور دقیق و کامل مورد ارزیابی قرار داده است و با دریافت فایل PDF کامل آن توضیحات بیشتر و کاملتری را پیرامون مباحث مطرح شده در اختیار خواهید داشت.
شما می توانید فایل PDF این مقاله را پس از ثبت نام یا ورود دریافت نمایید
[restrict]
دریافت PDF این مقاله
[/restrict]
1 Comment
می خواهم معلومات در باره این مقاله را به طور مفصل دریافت نمایم