مدیریت استراتژیک
مجموعهای از تصمیمات و اقدامات که منجر به اتخاذ یک یا چند استراتژی موثر در جهت نیل به اهداف میگردد و نیز دانش و هنر تدوین، اجرا و ارزیابی استراتژی را فرایند مدیریت استراتژیک گویند. سازمانها از طریق برنامهریزی محافظهکارانه و استفاده از روشهای سنتی انجام کسب و کار به موفقیت نمیرسند بلکه با طراحی و اعمال مدیریت استراتژیک زمینههایی برای موفقیت ایجاد میشود. در اینجا سه عامل تعیین کننده در این راستا یعنی: بستر ملی؛ فضایی برای ایجاد و تأسیس، بستر صنعت؛ انجام فعالیت شرکت در آن حوزه و در نهایت وجود منابع و داشتن تواناییها و استراتژیهای سازمان، سه شرط جدانشدنی موفقیت سازمانی تلقی میگردند که اهداف مدیریت در سایه این سه عامل محقق میشود. حال باید دید مدیریت استراتژیک واجد کدام ویژگیها و مراحل است؟
مدیریت استراتژیک با داشتن مختصات و ویژگیهایی سازمان را در جهت نیل به اهداف و مقاصد کلان هدایت میکند. ذینفعان در فرایند تصمیمگیری دخالت میکنند، دیدگاههای کوتاه مدت و بلند مدت فراهم و نیز بده – بستانهای بین کارایی و اثربخشی مشخص میشوند.
مدیریت استراتژیک وظیفه مدیران بلندپایه است که در راستای اهدافشان، به آموزش مدیران ردهپایین هم میپردازند. در پرتو مدیریت استراتژیک به سازمان به صورت یک سیستم باز نگریسته میشود که فرایند رشد و تکامل آن در چند مرحله صورت میگیرد. در مرحله اول یک برنامهریزی اساسی در امور مالی انجام میشود که وقتگیر است و در آن افق بلندمدت و آیندهنگری وجود ندارد. در واقع یک برنامهریزی عملیاتی ساده صورت میگیرد این افق به لحاظ زمانی یک ساله است و مدیران تلاش میکنند بودجههای پیشنهادی سالهای آینده را مطرح کنند.
مرحله دوم که برنامهریزی مبتنی بر پیشبینی است افق پنج ساله دارد و در اکثر موارد مدیران به دلیل سیاسی کارکردن، موثر عمل نمیکنند و نیز اطلاعات و دادههای محیطی مورد واکاوی قرار میگیرند. در مرحله سوم که برنامهریزی استراتژیک است، برنامهریزی با گرایش به محیط خارجی صورت میگیرد. در این مرحله به نظرات مدیران سطح پایین توجه نمیشود و ستادهای برنامهریزی، برنامهریزیها را به صورت متمرکز به انجام میرسانند و مدیران، هر سال یک بار بازبینی میکنند. در مرحله چهارم به منظور خلاقیت و نوآوری، اعمال نفوذ و آیندهنگری صورت میگیرد؛ به این معنی که قبل از ایجاد مشکلی از وقوع آن مطلع میگردند. همچنین با ایجاد مزیت رقابتی برای سازمان به نحوه موثرتری زمان و منابع را به فرصتهای تعیین شده اختصاص میدهند.
اما با همه اینها مدیریت استراتژیک با چالشهایی نیز روبرو است از جمله تغییرات سریع، جهانی شدن، تجارت الکترونیک و ایجاد تغییرات در پیشفرضها و پارادایمها. این پیش فرضها که در مدیریت استراتژیک به کار میروند مشتمل بر مباحث مدیریت استراتژیک در سطح خرد و کلان، تاکید توأمان به دو جنبه ابزاری و نگرشی و نیز در پی تخصیص دادن بهینه منابع سازمانی هستند که علاوه بر سازمانهای اقتصادی و بازرگانی در موسسات و سازمانهای دولتی و غیر انتفاعی نیز کاربرد دارد.
پارادایمها اصولی هستند که بر دریچه نگاه ما نسبت به اشیاءِ و جهان حاکم است. پارادایمها میتوانند تجویزی یا پیش تدبیری باشند همچنین توصیفی یا تجربی – انطباقی و یا ترکیبی باشند.
پارادایم تجویزی شامل نظریاتی است که شکل گیری استراتژیک را در فرایندی تحلیلی و قاعدهمند دستهبندی میکند. تدوین این پارادایم قدم به قدم صورت میگیرد و هر گام آن با اجرای دستورالعملی ویژه تجویز میشود و شرایط محیطی فرد را در امتداد خطی شرایط امروز فرض میکند و توجه خاصی به تغییر پارادایم و قواعد برگرفته از آن ندارد. این پارادایم برای سازمانهایی کارایی دارد که تحولات محیطی آنها کند و کم باشد. روشنی، صراحت، فهم آسان و اجرای این دستورالعمل، جاذبۀ زیادی برای این پارادایم ایجاد کرده است مانند نسخه پزشک و یا دستورالعمل آشپزی. در کل باید گفت پارادایم تجویزی شکل دهنده زیربنای اصلی مباحث آکادمیک برنامهریزی و مدیریت استراتژیک است.
این پارادایم مکتبی را بنیان میگذارد که صاحبان آن با شیوههایی تحلیلی در تدوین استراتژی موافق نیستند. در واقع این شیوهها را مردود میدانند. آنها استراتژی را از منطق جدا کرده و آن را ذیل مباحث علت و معلول که متعلق به حوزه علوم است میدانند. لذا فرایندهای گام به گام و از پیش تعریف شده نمیتوانند ما را در گرفتن تصمیمات درست استراتژیک یاری کنند. آنها به تغییرات سریع، غیرخطی و پیشبینی نشدنی محیط و همچنین ممکن نبودن، تبیین دقیق و مشخص استراتژی برای آینده اشاره میکنند.
این پارادایم ضمن تاکید بر لزوم همخوانی و برقراری توازن بین ضعفها و قوتهای سازمان و نیز فرصتها و تهدیدهای محیطی، به تغییر عوامل محیطی و شکلدهی محیط، مطابق اهداف و استراتژیهای موردنظر اشاره میکند. تلفیق نقش کارکنان و واحدهای سازمانی و ارتباط قائل شدن بین آنها امری اجتنابناپذیر است. در این راستا تحلیل کلان و خرد، به صورت مکمل هم، ملاک تصمیمگیری قرار میگیرد. به طور موجز این پارادایم یک برخورد سیستمی – اقتضایی دوراندیشانه را توصیه میکند.
برای اطلاع از سطوح مدیریت استراتژیک مانند سطح کسب و کار و اینکه مدیریت استراتژیک با برنامهریزی چه تفاوتهایی دارد؛ همچنین آگاهی از انواع الگوها و مدلهای اصلی و فرعی مدیریت استراتژیک و چگونگی تدوین استراتژی و نحوه اجرایی کردن و ارزیابی استراتژی و معیارهای آن و…، دانلود فایل pdf کامل این مقاله که به قلم مشترک مهشید صفیری و علی بهرامی نگاشته شده توصیه میگردد.
شما می توانید فایل PDF کامل این مقاله را پس از ثبت نام یا ورود دریافت نمایید
[restrict]
دریافت PDF کامل این مقاله
[/restrict]