میانگین زمان مطالعه: 3 دقیقه
افراد سازمان کانون توجه مدیریت منابع انسانی هستند در واقع کارمندان اصلیترین عنصر هر سازمان هستند و سازمانی که کارمندان توانمندتری دارد شانس بیشتری برای رسیدن به موفقیت دارد. بهرهوری کارمندان زمانی افزایش مییابد که سازمان افراد شایستهای را استخدام و آنها را به طور موثری برانگیزاند. به علاوه فعالیتهای منابع انسانی منجر به رضایت شغلی کارمندان میگردد و کارمندان راضی نیز با تلاش بیشتر خشنودی مشتریان را به ارمغان میآورند. حال باید دید موفقیت سازمانی چگونه مشخص میگردد. برای یافتن پاسخی روشن به این مسئله بنیادین ضروری است انتظاراتمان از سازمان را بشناسیم و بدانیم مدیریت منابع انسانی چطور ما را در مسیر موفقیت به جلو میبرد.
در پاسخ باید گفت مهارتهای منابع انسانی میتواند به استخدام، مدیریت و ایجاد انگیزه در کارمندان منجر شود. بدیهی است که مهارتهای منابع انسانی تنها برای همان افراد سودمند نیست بلکه این مهارتها برای هر مدیر و رهبری، مفید و الزامی است، در واقع هدف مدیریت منابع انسانی، افزایش اثربخشی سازمان است.
موفقیت در زمان حال متضمن موفقیت آینده نیست بلکه این چرخه حیات سازمانی است که باعث بقا و پیشرفت سازمان میشود. چرخه حیات سازمان هم متشکل از مجموعه مراحلی است که سازمان در طول دوره عمرخود سپری میکند. این مراحل باعث تاسیس سازمان، آغاز و یا اضمحلال آن است و در نهایت با خروج از بازار خاتمه مییابد. همانطور که در مراحل مختلف چرخه حیات اهداف سازمانی تغییر میکند، ماهیت و ابزارهای موفقیت نیز تغییر میکنند. ذینفعان سازمان هم موفقیت سازمانی را در پارامترها و مولفههای خاصی جستجو میکنند تا آنها با استناد به آنها بتوانند تضمینی برای موفقیت داشته باشند.
رویکرد ذینفعان، دومین نگرش برای سنجش اثربخشی سازمانی است، بر اساس این دیدگاه موفقیت سازمان در گرو تامین نیازهای مختلف افراد ذینفع است. منظور از ذینفعان افراد یا گروههایی هستند که بر سازمان تاثیر گذاشته و از آن تاثیر میپذیرند. کارمندان، مشتریان، مالکان (سهامداران) همگی گروههایی هستند که جزءِ ذینفعان شناخته میشوند اما کارمندان سازمان از آنجا که در تولید کالا و خدمات اصلیترین نقش را در سازمان برعهده دارند از مهمترین گروههای ذینفعان به شمار میآیندیندآ.
رضایت کارمندان تحت تاثیر سازمان است، به همین دلیل تامین نیازهای اساسی آنها در موفقیت سازمان، نقش تعیین کننده دارد ازطرف دیگر عملکرد مثبت کارمندان هم، در سودآوری شرکت بسیار تأثیرگذار است. بنابراین فعالیتهای مدیریت منابع انسانی با سودآوری سازمان رابطه نزدیک دارد. طراحی خوب مشاغل، استخدام دقیق، کارمندان ماهر و آموزشهای مداوم و مفید، متضمن سودآوری سازمان است.
یکی از مهمترین ارکان موفقیت سازمان، رضایت مشتریانش است. چنانچه مشتریان کالا یا خدمات سازمان را خریداری نکنند سازمان با مشکلات جدی در تحقق اهداف مواجه میشود؛ بنابراین تاثیر مشتریان بر سازمان بینهایت مهم است و در مقابل کالاها و خدمات ارائه شده هم برای مشتریان اهمیت بالایی دارند.
مدیریت موثر منابع انسانی از طریق برقراری روابط مناسب کارمندان با مشتریان، منجر به افزایش رضایت مشتریان میشود. کارمندان با مشتریان همانطور رفتار میکنند که معتقدند مدیران با آنها برخورد میکنند. اگر کارمندان احساس کنند که سازمان برای آنها ارزش و احترام قائل است، این نگرش و رفتار را در تعامل با مشتریان بروز میدهند. اما اگر احساس کنند که مدیر به خواستهها و نیازهای آنها بیتوجه است آنها هم با مشتریان به سردی رفتار میکنند. برنامههای منابع انسانی که توجه به کارمندان را سرلوحه فعالیتهای خود قرار میدهند، به نوعی رضایت مشتریان را تضمین میکنند.
البته مدیریت منابع انسانی برای تحقق این اهداف وظایف مشخصی را هم برعهده دارد. برای اطلاع از وظایف اصلی منابع انسانی مانند مدیریت استراتژیک و …، نقشهای منابع انسانی (نقش متخصصان)، شیوههای شناخت شایستگیهای منابع انسانی، تاثیرات تغییرهای اخیر بر مدیریت منابع انسانی و…، دانلود فایل pdf نوشته زاهد قربانی توصیه میگردد.
شما می توانید فایل PDF کامل این مقاله را پس از ثبت نام یا ورود دریافت نمایید
[restrict]
دریافت PDF کامل این مقاله
[/restrict]