بازاریابی
امروزه در دنیای تجارت، رقابت برای جذب مشتریان به نحو روزافزونی در حال افزایش است و این عامل سبب میشود تا شرکتها علاوه بر استفاده از روشهای سنتی، دائماً به دنبال روشهای جدیدی برای بازاریابی و جذب جامعۀ هدف خود باشند. بازاریابی حسی یکی از همین روشهای جدید و نوین است که در آن سعی میشود تا از طریق محرکهای حسی مختلف که توسط حواس پنجگانه دریافت میشود، احساسات درونی مخاطب را تحت تأثیر قرار داده و او را جذب برند خود کند؛ اما علیرغم اهمیت بسیار زیاد بهکارگیری حواس پنجگانه در مارکتینگ، این روش تا مدتها مورد غفلت واقعشده بود.
اگر بخواهیم تعریفی ساده از بازاریابی حسی ارائه دهیم، میتوان آن را برقراری ارتباط با جامعۀ هدف از طریق حواس پنجگانه شامل: بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه دانست؛ اما اگر بخواهیم به تعریفی جامع، دقیق و علمی از بازاریابی حسی دست پیدا کنیم، بد نیست نگاهی به تعریف انجمن بازاریابی آمریکا (American Marketing Association) از بازاریابی حسی بیندازیم:
بر اساس تعریف انجمن بازاریابی آمریکا، بازاریابی حسی یک تکنیک بازاریابی است که هدف آن تحت تأثیر قرار دادن جامعه هدف از طریق تأثیرگذاری بر حواس پنجگانه و احساسات درونی آنهاست. میزان درخشندگی نور، میزان بلندی صدا، نرمی یکپارچه، رایحه یک عطر و مزهی یک غذا همگی مثالهایی هستند که بهنوعی در بازاریابی حسی بهمنظور جذب جامعهی هدف حائز اهمیت بوده و مورد بهرهبرداری قرار میگیرند.
اگرچه حس بینایی از دیرباز تاکنون در بازاریابی مورداستفاده قرارگرفته است، اما بدون تردید چهار حس دیگر -که آنها نیز از ابزارهای مهم بازاریابی حسی به شمار میروند- برای مدتهای طولانی مورد غفلت و بیتوجهی قرارگرفتهاند. در دهه پنجاه میلادی برای اولین بار اهمیت استفاده از حس بینایی در بازاریابی موردتوجه قرار گرفت. به همین خاطر ابتدا صاحبان برندها برای تبلیغات به طراحی پوسترها روی آوردند. بهعنوانمثال در همین برهه از تاریخ، طراحی بطری نوشابه کوکاکولا، از بدن زنان الهام گرفته شد.
بعدها نیز با فراگیر شدن استفاده از تلویزیون بین مردم، در تبلیغات تلویزیونی و همچنین در مغازهها موسیقی به کار گرفته شد.
امروزه تقریباً در تمامی مغازهها و فروشگاهها از موسیقی استفاده میشود. پسازآن در دهه هفتاد میلادی، صاحبان برندها متوجه شدند که استفاده از رایحههای مختلف نیز میتواند در جذب مخاطب تأثیر بسزایی داشته باشد؛ ازاینرو سعی کردند تا بهمنظور دلپذیرتر کردن محصولات خود، آنها را با رایحههای مطبوع همراه کنند.
بعد از آن نیز به ترتیب حس لامسه و چشایی در بازاریابی به کار گرفته شدند. هر یک از حواس پنجگانه با محرکهای خاصی در ارتباط هستند و اطلاعات منحصربهفردی را از این محرکها دریافت میکنند. حس بینایی با رنگها، میزان روشنی و درخشندگی و همچنین نحوه چیدمان و طراحی در ارتباط است و به همین ترتیب حس شنوایی با جنس صدا و میزان بلندی صدا، حس بویایی با مصنوعی و یا طبیعی بودن رایحهها، حس لامسه با میزان صاف بودن، نرم بودن و همچنین دمای کالاها و نهایتاً حس چشایی با طعم، مزه، حرارت و قوام خوراکیها در ارتباط هستند. درنهایت میتوان گفت که بازاریابی حسی نوعی از بازاریابی است که ادراکات، قضاوتها و رفتارهای مخاطبان را از طریق عواملی که بر روی حواس پنجگانه تأثیر میگذارند، تحت تأثیر قرار میدهد.
ازآنجاییکه امروزه مخاطبان محصولات و یا خدمات مختلف در طی روز در مواجهه با حجم بسیار زیادی از تبلیغات و آگهیهای بازرگانی در عرصههای مختلف اعم از تلویزیون، فضای مجازی، بیلبوردهای تبلیغاتی در سطح شهر و حتی بدنهی اتوبوسها و قطارهای شهری هستند، برای ارائهدهندگان این محصولات و یا خدمات اهمیت بسیار زیادی دارد که بتوانند از طریق تبلیغات، تأثیر ماندگاری را در ذهن مخاطب خود بگذارند تا در اثر مواجهه جامعۀ هدف با تبلیغات بعدی اثر تبلیغاتشان کاهش نیافته و یا حداقل از بین نرود.
از طرفی امروزه مخاطبان هوشمندانهتر از گذشته عمل میکنند و معمولاً بدون کوچکترین توجهی به تبلیغات از کنار آن میگذرند ، درواقع نوعی بازخورد منفی در برابر تبلیغات از خود نشان میدهند. ازاینرو شاید بتوان گفت که آیندهی بازاریابی، منحصر به بازاریابی حسی خواهد بود؛ چراکه این تکنیک بازاریابی ضمیر ناخودآگاه مخاطبان را تحت تأثیر قرار میدهد. چه روشی بهتر از این برای بازاریابی وجود دارد درحالیکه مخاطب از این تاکتیک جدید بازاریابی غافل است و به همین دلیل واکنش منفی نسبت به آن نشان نمیدهد؟
این متن خلاصهای است از مقاله بازاریابی حسی که توسط آقای علی زرگرانی تهیه شده است. با دریافت و مطالعه فایل PDF کامل این مقاله با موضوعات مفید و کاربردی در ارتباط با بازاریابی حسی، کاربردها و مثالهای آن آشنا خواهید شد.
شما می توانید فایل PDF کامل این مقاله را پس از ثبت نام یا ورود دریافت نمایید
[restrict]
دریافت PDF این مقاله
[/restrict]