انگیزش و بهرهوری
امروزه با گسترده شدن تکنولوژیها این سوال برای مدیران مطرح است که چگونه برای آنها امکان پذیر است در سازمانهای تحت مدیریتشان با وجود محدودیتهای گوناگون از حقوق و دستمزد گرفته تا تجهیزات و تکنولوژی پیشرفته، ماندگاری خود را حفظ کنند و در مسیر پیش رو کماکان به جلو حرکت نمایند. افزایش انگیزه کارکنان یکی از عواملی است که برای این منظور بسیار مؤثر خواهد بود. اگرچه انگیزه امری شخصی و فردی محسوب میشود ولی مدیران باید گروه خود را مورد خطاب قرار دهند و به همین علت است که مدیران برای ایجاد انگیزه در کارکنان چه در سطح فردی و چه در سطح گروهی و سازمانی کار مسئولیت سنگینی به دوش دارند و باید طرحهای انگیزش فردی و جمعی را موازی با هم ارائه دهند، تا نتیجهای حاصل گردد.
انگیزش را مجموعهای از نیروها که باعث میشود فرد به روشهای خاصی رفتار نماید، تعریف میکنند. در ارتباط با انگیزش کارکنان، تئوریهای متعددی مطرح هستند که در قالب تئوریهای محتوایی، فرایندی و معاصر مطرح میشوند. نتیجه تحقیقاتی وسیع در سازمانهای انگلیسی در سال ۲۰۰۷ میلادی نشان میدهد که تنها ۱۷ درصد از کارکنان با همه توان، استعداد و انگیزه خود درگیر کار هستند، ۶۳ درصد در حد معمول و متعارف و در چارچوب حداقل استانداردها و انتظارات کار میکنند و ۲۰ درصد بقیه بدلیل عدم تناسب استعداد، تمایل و علایق و شخصیت خود با شغل، نه تنها ناراضی و ناراحت هستند، بلکه اصرار دارند که ناخشنودی و نارضایتی خود را به کارکنان دیگر نیز انتقال دهند. این موارد به مرور باعث ایجاد بیماریهای روحی متعدد مثل سندروم فرسودگی شغلی و … در کارکنان میشود که علاوه بر آسیب به شخص در روند کاری سازمان هم خلل ایجاد میکند.
در یک بررسی کلی میتوان نتیجه گرفت ایجاد انگیزه در کارکنان نیازمند عواملی است از جمله: احساس امنیت و ثبات شغلی، وجود مشارکت و نقش موثر در سازمان و همچنین فراهم آوردن نشاط وشادابی در محیط کار و لازم به ذکر است که هر یک از این موارد نتیجه عامل دیگری است.
صاحبنظران انتخاب درست و به جای کارکنان را اولین و مهمترین فاکتور موفقیت در یک سازمان قلمداد میکنند. متخصصین فعال در حوزه نیروی انسانی باید مشاغل را به گونهای طراحی کنند که کار در محیط آن سازمان برای کارگر مطلوب و رضایتبخش باشد. از دیگر عوامل موثر بر ایجاد انگیزه میتوان سلامتی و نشاط را نام برد. هنگامی که کارکنان احساس تندرستی و شادابی داشته باشند به آسانی خسته نمیشوند، کمتر بیمار میشوند، فعالیت و کار برای آنان لذت بخش میشود و با انگیزهای مضاعف به کار خود ادامه میدهند. ایجاد انگیزه از طریق آشنایی کارکنان با شیوههای ترفیع شغلی از دیگر روشهای مشوق کارکنان در سازمان است که معمولاً برپایه ارشدبودن صورت میگیرد.
تئوریهای مختلفی در ارتباط با انگیزش وجود دارند که تعداد و تنوع تقسیم بندی در عوامل انگیزشی بیانگر درجه اهمیت آنها است و اینکه متخصصین رفتار، روانشناسی و مدیریت برای بحث درباره انگیزش و نقش آن در زندگی فردی، اجتماعی و گروهی اهمیت ویژهای قائل هستند. تئوری برابری آدامز یکی از تئوریهایی است که ضمن تأکید بر اهمیت احساس عدالت کارکنان نسبت به منصفانه بودن رفتار سازمان با آنها، مدعی است که اگر احساس رفتار ناعادلانه در کارکنان شکل بگیرد، برانگیخته میشوند تا عدالت را برقرار سازند. این تئوری در برگیرنده سه جزء اصلی ورودیها، که به میزان تلاش افراد اشاره دارد، خروجیها، که همان پادشهای درونی و بیرونی از سوی سازماناند و مقایسه میان سایر عوامل است.
موضوع بهرهوری یکی از موضوعات مهمی است که همه سازمانها و حتی انسانها به نوعی به آن توجه دارند، به این نیت که سازمان تحت مدیریت یا مالکیتشان و یا خودشان عملکرد مطلوب و نتایج بهتری داشته باشند. مقدار خروجی و سود سازمان در نسبت با هزینههای انجام گرفته، تعریفی ساده از بهرهوری در یک سازمان است. یعنی اگر سازمانی با ثابت نگهداشتن کیفیت بتواند از میزان هزینههای سازمانی خود کم کند، میتواند مدعی ایجاد بهرهوری باشد.
افزایش بهرهوری یکی از نتایج بکارگیری شیوههای مختلف به منظور افزایش انگیزه در کارکنان است. با دانلود فایل PDF کامل این مقاله، میتوانید علاوه بر توضیحات بیشتر و کاملتر پیرامون مباحث مطرح شده، در رابطه با تئوریهای انگیزش و بهرهوری و مقایسه آنها مطالب مفیدی را در اختیار خواهید داشت.
شما می توانید فایل PDF این مقاله را پس از ثبت نام یا ورود دریافت نمایید
[restrict]
دریافت PDF این مقاله
[/restrict]