میانگین زمان مطالعه: 3 دقیقه
اگرچه از منظر تاریخی دانشمندان در خصوص توافق روی تعریف اثربخشی با مشکلات و اختلافات فراوانی مواجه بودهاند، اما بااینوجود همه آنها در مورد این موضوع که اثربخشی موضوعی مهم در نظریه سازمان محسوب میشود اتفاقنظر داشته و صراحتاً آن را تأیید میکنند. تعریف سادهای که تا دهه ۱۹۵۰ وجود داشت به این شیوه بود که به میزان یا حدی که سازمان اهدافش را محقق ساخته است، اثربخشی میگفتند. درواقع تا هنگامیکه در سازمان اهداف تعریفشده و مشخص نباشند، امکان ندارد در ارتباط با موضوع اثربخشی و بهبود آن نظر داد. با این توضیح مشخص میشود که نقطهی مرجع ارزیابی اثربخشی، اهداف هستند.
بهرهمندی از هدف بهعنوان معیاری برای اثربخشی نیازمند به وجود اهداف نهایی سازمان است و این اهداف باید بهگونهای روشن و صریح تعریف شوند و تا حد امکان قابلیت کنترل داشته باشند، ملموس باشند و ضمن قابلیت تحققپذیری، امکان سنجش و اندازهگیری میزان پیشرفت آنها نیز وجود داشته باشد. گاهی ممکن است که سازمانها اهداف چندگانه را دنبال کند که باهم در رقابت و حتی ناسازگار باشند، بر همین اساس باید توجه داشت که اثربخشی سازمان چیزی فراتر از تعیین و ارزیابی هدفها است. سنجش اثربخشی مستلزم معیارهای چندگانهای است که وظایف مختلف سازمانی را بر اساس ویژگیهای مختلف مورد ارزیابی قرار میدهند. به همین دلیل باید تلاش کرد تا با بهرهگیری از معیارها از وضعیت عملکردی سازمان اطلاع یافت.
اثربخشی کلی، یکی از معیارهایی است که نوعی ارزیابی کلی محسوب میشود و تا حد زیادی از معیارهای متعدد بهره میبرد و معمولاً از راه ترکیب اسناد عملکرد گذشته با به دست آوردن ارزیابیهای کلی و یا از طریق قضاوتهای اشخاص بصیر و مطلع نسبت به عملکرد سازمان، اندازهگیری میشود. بهرهوری معیار دیگری است که معمولاً بهعنوان میزان یا حجم محصولات یا خدمات عمدهای که توسط سازمان ارائه میگردد، تعریف میشود و میتواند در سه سطح فردی، گروهی و سازمانی و از طریق مراجعه به اسناد و ارزیابیهای موجود یا ترکیب آنها مورداندازهگیری قرار گیرد. معیار دیگر اثربخشی سازمانی سود است که مبلغ درآمد حاصل از فروش، منهای کل هزینه و تعهدات ایجادشده تعریف میشود. بهبیاندیگر، معمولاً نرخ برگشت سرمایه و درصد بازدهی فروش کل را میتوان معادل سود دانست.
در انواع رویکردهای اثربخشی میشود به رویکرد نیل به هدف اشاره کرد که بیان میدارد اثربخشی سازمانی باید برحسب میزان تحقق اهداف آن سازمان سنجیده شود نه بهواسطه وسایل و امکاناتی که برای رسیدن به اهداف، به کار گرفتهشدهاند. در این رویکرد پیشفرضهایی وجود دارند که باید موردتوجه قرار گیرند ازجمله آنکه:
۱ ـ سازمان باید دارای اهداف نهایی باشد
۲ ـ این اهداف باید بهدرستی مشخصشده و برای درک بهتر تعریف شوند
۳ ـ اهداف باید در حد امکان قابلیت کنترل و اداره داشته باشند
۴ ـ روی اهداف باید اجماع یا توافق عمومی صورت گرفته باشد
۵ ـ پیشرفت بهسوی اهداف باید قابلاندازهگیری باشد.
اما این نوع رویکرد مسائل و مشکلاتی به همراه دارد همچون اینکه رویکرد نیل به هدف اجماع در اهداف را فرض میکند درحالیکه به دلیل چندگانگی اهداف و منافع گوناگون و متفاوت سازمان، بیان اهداف در قالب عبارات و اصطلاحات مبهم و نامشخص است و تعبیر و تفسیر افراد از اهداف بر مبنای منافع شخصی خود به همین دلیل اجماع در اهداف میسر نیست.
یکی دیگر از رویکردها و جدیدترین رویکرد در خصوص اثربخشی سازمان، رویکرد ذینفعان استراتژیک است. از منظر این دیدگاه سازمانی اثربخش است که خواستههای عوامل محیطی خود را که تداوم حیات سازمان مستلزم حمایت آنها است، برآورده کند. دریکی از پیشفرضهای این رویکرد اینگونه آمده است که هر سازمان ذینفعان متعددی دارد که درجات مختلفی از قدرت را دارند و هر ذینفع از یک سلسله ارزشهای منحصربهفرد برخوردار است. اگر بخواهیم تنها به یکی از مشکلات مربوط به رویکرد ذینفعان استراتژیک اشارهکنیم میتوان گفت که تعیین ذینفعان در یک محیط خیلی بزرگ در عمل بسیار دشوار است. چون محیط بهشدت در حال تغییر است و آنچه دیروز برای سازمان مهم بوده، ممکن است امروز و فردا از اهمیت چندانی برخوردار نباشد.
رویکردهای سیستمی و ارزشهای رقابتی دو رویکرد مطرح دیگر درزمینۀ اثربخشی هستند که برای آشنایی با آنها و همچنین کسب اطلاعات بیشتر درزمینۀ موضوعات مطرحشده، میتوانید از فایل PDF کامل این مقاله استفاده کنید.
شما می توانید فایل PDF کامل این مقاله را پس از ثبت نام یا ورود دریافت نمایید
[restrict]
دریافت PDF کامل این مقاله
[/restrict]